عظمت عملگرایی، تکلیف و مسئولیت در اندیشه تربیتی امامجعفرصادق(ع)
سیمای امامصادق(ع) در نگاه اندیشمندان:
ابوالعطاء محمود بنعلی معروف به خواجوی کرمانی (متوفای 753 هـ. ق):
به صبح مطلع صدق آفتاب عیسی دم
که بود خاک رهش کحل دیده عالم
امام کعبه نشین جعفر فرشته نشان
خلیل خضر خلف، صادق خلیفه خدم
فلک به حلقه تدریس او حدیث حدوث
سماع کرده ز لفظ محدّثان قِدَم
همای سدره به گرد حریم حضرت او
مقیم در طیران چون کبوتران حرم
هدایت ازلی در تقرّبش مضمر عنایت ابدی در تتبعّش مُدغَم
کتابه ای که بر این طاق چنبری کردند
به نام اشرفش از زرّ جعفری کردند
(دیوان: ص 617)
عبدالحلیم الجندی: «الامام الصادق فرجل سلم لکل رجل، یتواضع لیرفع الناس کلّهم، یعطی و لا یأخذ، و یحیی أنفس الناس بالعطا، المسماح من العلم و الجاه و المال «ما قال لا قط الا فی تشهده» فهکذا کان ابوه وجدّه» (عبدالحلیم الجندی- کتاب الامام جعفر الصادق ع)؛
«امام صادق مردی بود که به همه سلام میکرد. تواضع مینمود، برای اینکه مردم را بالا برد و شخصیت دهد، میبخشید و عطا میکرد و اهل سخاوت بود و خود چیزی نمیگرفت. نفوس مردم را به بخشش و عطایای خود احیاء مینمود. در بخشیدن علم و مال و جاه آسانگیر و گشادهدست بود. هرگز در برابر سوالی و درخواستی نه نگفت؛ إلا در تشهد نماز و پدر و اجداد او نیز همگی اینگونه بودند.»
لا نگوید هرگز إلا در تشهد در نماز
گر نمیبودی تشهد بود لای او نعم
(ترجمه منظوم از بیتی از قصیده فرزدق)
- جاحظ: «جعفر بن محمد الّذی ملأ الدّنیا علمه و فقهه، أن اباحنیفه من تلامذته و کذلک سفیان الثوری»؛
«جعفر بن محمد آنکسی است که علم و فقهش عالم را پر نموده و فرا گرفته و ابا حنیفه و سفیان ثوری از شاگردان او هستند.»
- شهرستانی در ملل و نحل: «و هو ذو علم غزیر فی الدّین و الادب کامل فی الحکمه و الزهد بالغ فی الدنیا و ورع تام عن الشهوات»؛ «جعفر بن محمد الصّادق دارای علمی بسیار و ادبی کامل بود و زهد و پارسایی تمام داشت و از شهوات نفسانی دوری میگزید.» (الملل و النحل، ج 1: ص 147)
- مالک بن انس (از امامان چهارگانه اهل سنت): «و ما رأت عین و لا سمعت أذن و لا خطر علی قلب بشر افضل من جعفر بن محمد الصّادق علماً و عبادتاً و ورعا»ً؛
«چشمی ندیده و گوشی نشنیده و بر قلب بشری خطور نکرده، افضل و برتر از جعفر بن محمد صادق در علم و عبادت و پرهیزگاری.» (الامام الصّادق و المذاهب الأربعه / استاد اسد حیدر، مجلد اول: ص 53)
- مُلحد بزرگ ابن ابی العوجا: «و ما هذا ببشرٍ و إن کان فی الدّنیا روحانی یتجسد إذا شاءَ، و یتروح اذا شا، فهو هذا، و أشار الی الصّادق»؛
«به راستی جعفر صادق چگونه بشریست، که اگر در دنیا باشد روحانیای است که هر وقت بخواهد متجسد میشود و هرگاه بخواهد روح میگردد و تنها اوست که چنین شخصیتی است.»
- ابوحنیفه: «لولا السنتان لهلک نُعمان»؛ «اگر دو سالی که در محضر حضرت صادق آموختم، نبود، هلاک میشدم.»
یقول الآلوسی: «هذا أبوحنیفه و هو من أهل السنه یفتخر و یقول بأفصح لسان، لولا السنتان لهلک نعمان» یعنی السنتین اللتین جلس فیهما لأخذ العلم عن الامام جعفر الصّادق (التحفه الاثنی عشریه: ص 8).
«و این ابوحنیفه از امامان اهل سنت است که افتخار میکند و به بانگ رسا و زبان فصیح میگوید اگر دو سالی که شاگردی جعفر بن محمد را کرده بودم نبود حتماً هلاک شده بودم.»
- السید میرعلی الهندی: «هو حفید علی بن ابی طالب المسمی بالامام الصادق، و هو رجل رحب افق التفکیر، بعید أغوار العقل...» (الامام الصّادق و المذاهب الاربعه / استاد اسد حیدر، جلد اول: ص 59)؛
«جعفر صادق نواده علی بن ابی طالب است که مسمی به صادق شده و افق اندیشیدن را به روی بشر گسترانید، افقی که خردها را به انتهای آن راهی نیست.»
- ابن خلّکان از مورخان مشهور: «أحد الأئمّه الاثنی عشر علی مذهب الامامیه و کان من سادات أهل البیت و لقّب بالصّادق لصدق مقالته، و فضله أشهر من أن یذکر» (وفیات الأعیان، ج 8: ص 105)؛
«جعفر صادق یکی از ائمه دوازده گانه امامیه و از سادات اهل بیت است. او به صادق ملقب شد؛ به خاطر صدق گفتارش، ارزشها و نیکیهای او مشهورتر از آن است که نامبرده شود.»
- ابوحنیفه: «ما رأیت أفقه من جعفر بن محمد، و أنّه أعلم الأمّه» (جامع المسانید، ج 1: ص 222)؛
«ابوحنیفه: ندیدم افقه از جعفر بن محمد الصادق و به راستی او دانشمندترین امت بود.»
- خاقانی در منشأت: «جعفر صادق عالم مطلق بود.» (منشآت: ص 175)
پیشوایی که نمونه اعلای علم و اخلاق و ادب و تقوا و مهربانی و سخاوت بود و وارث علم نبی و وصی بود و تربیت کننده چهار هزار شاگرد در علوم مختلف و ملهم علم شیمی و کیمیا بود و درهم کوبنده و مغلوب کننده ملحدان بزرگ زمان چون ابن ابی العوجا، ابن مقفع و ابوشاکر دیصانی، و تبیین گر مبانی معقول مکتب اسلام و میراث نبی اعظم و وصی بر حق او بود. در عبادت و تهجّد بی همتا بود. در مهربانی و سخاوت و رسیدگی به محرومان همچون امیرمؤمنان(ع) بود که شخصاً به امور محرومین رسیدگی می فرمود و شبانه به فقرا و ایتام و محرومان، سرکشی می فرمود و مربی بزرگمردانی چون هشام بن حکم، زراره بن اعین، محمد بن مسلم، جابر بن حیّان، ابان بن تعلب، ابوحنیفه، مالک بن انس و سفیان ثوری و خلاصه فارق حق بود از باطل و رسوا کننده زهاد دروغین و عوامفریب و برملاکننده عرفانهای کاذب و سلوکهای صناعی و التقاطی.
آنکس که سپیدهدمان بر نفس صدق او گواه بود، امام بهحق ناطق جعفر بن محمد صادق بود که به تصریح فقها و محدثان غیرشیعه و حتی علمای غیر مسلمان در راستگویی و صداقت در رفتار و گفتار و نقل روایات به لقب صادق ملقب و ممدوح بوده است. بنیانگذار بزرگترین مکتب تربیتی، اخلاقی و فقهی و عقایدی است که مشتمل بر سیره و احادیث برجای مانده از حضرتش و شامل دهها هزار حدیث در ابواب مختلف فقه و نیز اخلاق و عقاید است. در خصوص اخلاق که مهمترین نیاز جامعه آنروز و امروز است دستورات فراوانی از آن امام همام و آباء کرامش و فرزندان بزرگوارش برجای مانده است که بازشناسی و پژوهش در این میراث تمام نشدنی ما را به الگویی جامع و مانع در حل و فهم مسائل فرد و جامعه رهنمون می شود. مکتب امام صادق(ع) مکتبی است که اخلاق در همه ابعاد آن مورد تأکید است و زمینه هر اقدامی است چه فردی و چه اجتماعی. اخلاق اجتماعی، اخلاق سیاسی، اخلاق اقتصادی، اخلاق در قضاوت، اخلاق در تربیت، اخلاق در معاملات، اخلاق در خانواده و... . بدیهی است چنین مکتبی نمیتواند به کوچکترین مسائل بشر و به مهمترین رکن انسان ساز و جامعه ساز اسلام پس از عقاید صحیح بیتفاوت باشد؛ آنچنانکه احیا و اتمام اخلاق و مکارم اخلاقی در شمار مهمترین اهداف انبیاء و بعثت ذکر شده بود.
اخلاق و اخلاقیات در مکتب تربیتی امامصادق(ع) و در نگاه حضرتش به انسان بر پایه مسئولیتها و تکالیف انسان بنا شده و در قرآن کریم آمده است: «و قفوهم إنّهم مسؤولون». مکتب امام صادق(ع) هم تفصیل همین معناست و تفریع فروعات و متفرعات همین آیه شریفه و نظایر آن.
«و قفوهم إنّهم مسؤولون»؛ «نگاهشان دارید که باید (درباره مسئولیت خویش) بازپرسی شوند.» ابعاد مختلف مسئولیت در کلام رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین به نیکی بیان شده است؛ بهعنوانمثال، آنجا که حضرت رسول می فرماید: «ألا و إنّی مسؤول و أنتم مسؤولون، فهل بلّغتکم فماذا أنتم قائلون؟»؛ «آگاه باشید! نزدیک است از میان شما بروم، بدانید که من مسئولم و شما نیز مسئولید! آیا به شما تبلیغ نکردم؟ شما چه می گویید؟» (الحیاه، ج 8 : ص 29)
یا در جایی دیگر که حضرت رسول(ص) میفرمایند: «کلّکم راعٍ و کلّکم مسؤولٌ عن رعیّته»؛ «همه شما شبانید و در شبانی خود مسئول هستید.» (ارشاد القلوب/184)
حضرت امیر هم درباره مسئولیت دیدگاهی متعهدانه دارند: «المؤمن... لا یضیع ما استحفظ»؛ «انسان مؤمن... آنچه را باید نگاهداری کند، تباه نمیسازد.» پس از این فرمایش تربیتی حضرت امیر پیداست که اساس مسئولیت بر نگاهداری، تباهنکردن و محافظت و ضایعنکردن آنچه است که بر عهده انسان گذارده شده. در این نوشتار البته درصدد بیان فهرست جامعی از مسئولیتهای انسان که در پرتو عمل به آن و انجام شایسته آن به حیات طیّبه و زیست اخلاقی دست تواند یافت، نیستم؛ ولی برای درکی هرچند اجمالی از جامعیت دستگاه تربیتی امامصادق(ع) اهم محورهای مسئولیتهای انسان در این نظام تربیتی و اخلاقی را به اختصار بیان میدارم: 1.مسئولیت در برابر خداوند؛ 2. مسئولیت در برابر قرآن کریم؛ 3. مسئولیت در برابر پیامبران؛ 4. مسئولیت در برابر امامان معصوم؛ 5. مسئولیتهای شخصی (مسئولیت درباره روح، عقل، قلب، بدن، اعضای بدن، مسئولیت درباره عمر، مسئولیت درباره قوه و استعداد، مسئولیت درباره رفتار و کردار و...)؛6. مسئولیتهای خانوادگی (مسئولیت درباره پدر و مادر، خواهر و برادر و مسئولیت پدر و مادر درباره فرزندان، مسئولیت متقابل زن و مرد)؛ 7.مسئولیتهای اجتماعی (مسئولیت درباره نیازهای اجتماعی و مردم، مسئولیت درباره ستمگران، مسئولیت درباره ستمکشان، مسئولیت درباره معلولان، مسئولیت درباره شریک، مسئولیت درباره یتیمان، مسئولیت درباره همسایه، مسئولیت درباره وامخواه، مسئولیت درباره مشورت خواه، مسئولیت درباره همنشین، مسئولیت درباره بدهکار، مسئولیت بستانکار، مسئولیت بزرگترها نسبت به کوچکترها، مسئولیت کوچکترها درباره بزرگترها، مسئولیت درباره قضاوت و...)؛ 8. مسئولیتهای فرهنگی (مسئولیت درباره شناخت جامعه و تاریخ، مسئولیت درباره علوم و دانشها، مسئولیت درباره مجهولات، مسئولیت درباره شناخت دین، مسئولیت درباره شناخت جهان و پدیدههای آن، مسئولیت عالم در برابر جاهل، مسئولیت جاهل در برابر عالم، مسئولیت درباره کتمان حقایق)؛ 9.مسئولیتهای اقتصادی (مسئولیت درباره عدالت، مسئولیت درباره اموال، مسئولیت درباره کسب مال، مسئولیت درباره حفظ مال، مسئولیت درباره تباهسازی مال، مسئولیت درباره کار و تولید، مسئولیت درباره حق کارگر، مسئولیت درباره فقرا، مسئولیت درباره تکاثر و سرمایهداری، مسئولیت درباره بیتالمال)؛ 10. مسئولیت درباره محیطزیست: (مسئولیت درباره هوا، مسئولیت درباره آب، مسئولیت درباره درختان، مسئولیت درباره کلیه کالاها و مواد)؛ 11. مسئولیت درباره حیوانات.
در موارد و عناوین فوق که به طور کلی احصا شد و هر کدام دارای شقوق مختلف و زوایای متعدد است بهخوبی زایندگی و جوشش مکتب زنده جعفری در وارسی و واکاوی مسائل مختلف انسان و جامعه نمایان است و این بیانگر «الاسلام فی کل زمان جدید» است و مبیّن اطلاع و شناخت عمیق ائمّه معصومین از پیچیدگیهای زندگی بشر. هریک از عناوین مذکور دارای صدها خبر صحیح از حضرت صادق و آباء طاهرینشان و نیز سلاله پاکشان است که در قالب کتب حدیثی گرانسنگ به ما رسیده است. در این جا به مناسبت پیشکشیدن بحث اخلاق و مسئولیت به مصداق آب دریا را اگر نتوان کشید/ هم به قدر تشنگی باید چشید، به ذکر و تحلیل نمونهای از جهتگیریهای تربیتی حضرت صادق(ع) می پردازیم، باشد که نمی از این یم و قطرهای از این علم مصبوب و بحر مخزون را نصیب بریم.
بحث خانواده از مهمترین محورهای مورد بحث در آیات نورانی قرآن کریم است و قرآن به آن عنایت ویژه ای دارد: «و من آیاته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودّهً و رحمهً إن فی ذالک لآیاتٍ لقوم یتفکرون» ؛ «از آیات خداوند یکی این است که از نوع خودتان برای شما همسرانی آفرید تا در کنار ایشان آرامش یابید و میان شما (زن و شوهر) دوستی و مهربانی افکند. بیگمان در این امر برای اندیشهوران نشانههایی است.» (سوره روم، 21)
سنت الهی ازدواج که در احادیث نیز بر آن تأکید گذارده شده، اگر بر مبنایی صحیح شکل گیرد هسته اصلی جامعه بشری که در راستای خلقت و هماهنگ با سرشت جامعه گرایی انسان است، ایجاد می شود و خشت نخست مدنیت نهاده میشود. بیگمان رشد خانواده و تولید نسل و تربیت نسل متوقف بر معرفت و شناخت آگاهانه اعضای خانواده و درک صحیح آنان از مسئولیتهایشان است. در این میان مسئولیت پدر و مادر بسی پرابعادتر و دارای جوانب متعددی است که هر مرحله از آن حساسیت ویژهای میطلبد، مسئولیتی که از دوره جنینی آغاز و تا انتهای حیات پدر و مادر ادامه می یابد و اساس استحکام روابط در خانواده منوط به عمل صحیح پدر و مادر در تربیت فرزند و پروردن اوست.
اهم معیارهای سازنده در تربیت از دیدگاه اسلام عبارتند از: 1.پرهیز از کاموری و لذت پرستی؛ 2. دوری از نازپروری؛ 3. پرهیز از محبتهای افراطی؛ 4.پرهیز از تسلیم در برابر خواسته های نادرست و بیجا؛ 5.پرهیز از تسلیم در برابر همه خواستههای فرزند (فرزندسالاری)؛ 6.تربیت در ظرف دشواریها و نقش حیاتی آن؛ 7.پرهیز از بیهودگی و هرزروی؛ 8.تنبیه و تشویق بهجا و مطابق معیارهای عقلایی بیان شده در شریعت؛ 9. آموزش فنون لازم؛ 10. شخصیتدادن و مسئولیت خواستن؛ 11. دوری از همانندی با دشمنان دین و فضیلت؛ 12. پرورش روح حماسی که هر یک از محورهای فوق دارای تبیین ویژه خود است.
بهعنوان نمونه، در خصوص پرهیز از کاموری و لذتپرستی: امامصادق(ع) می فرماید: «هکذا الانسان لو خلأ من الشغل لخرج من الأشر و العبث و البطر الی ما یعظم ضرره علیه و علی من قرب منه و آعتبر ذالک به من نشأ فی الجده، و رفاهیه العیش، و التّرفّه و الکفایه و ما یخرجه ذالک الیه» (الحیاه، ج 10: ص 431 ص 432)؛
« انسان اگر کاری نداشته باشد از گستاخی و بیهودگی و ناسپاسی به راههایی کشیده می شود که به حال او و نزدیکانش زیانهایی بزرگ دارد، این زیانباری را در حال کسانی بنگر که در محیطهای مرفه و زندگی خوش و خرم و دارای امکانات بار آمدند و به چه راههایی کشیده شدند... .»
در حدیث مذکور از امامصادق(ع) بهخوبی اثر نامطلوب و تباهکننده اتراف (شادخواری) و رفاه زدگی و بیهودگی در پوساندن و تباه کردن شخصیت انسان، تبیین شده است، آنچه امروز دهک بالای جامعه ما که در رفاه مطلق و تکاثری به سر می برند در بین فرزندانشان و پسران و دخترانشان ساری و جاری است و این چگونگی اسفبار (شادخواری و ولنگاری در مصرف و بی توجه و سر در آخور فقط در بین مبال و مطبخ و منام (خوابگاه) در حرکت بودن و همچون بهایم از پرخوری پهلو آوردن بی اعتنا به خانواده های فراوان محروم و بی بضاعت) را به نمایش نیز می گذارند.
یک اصل دیگر در تربیت از نظر امامصادق(ع) پرهیز در برابر خواسته های نادرست است. حضرتصادق(ع) از قول جد گرامیشان حضرت محمد(ص) در پرهیز از تسلیم در برابر خواسته های نادرست که موجب تخریب بنیان تربیت می شود می فرماید: «النبی (ص) فیما رواه الامام الصّادق (ع) لا تسخطوا الله به رضا احد من خلقه و لا تتقّربوا الی احد من الخلق بتباعد من الله عزّوجلّ»؛ «پیامبر(ص) به روایت امامصادق(ع): خدای را با خشنود کردن هیچیک از مردم (با کاری نادرست) خشمگین نسازید و به هیچیک از مردم با کاری که شما را از خدا دور میکند نزدیک مشوید.» (امالی صدوق/293 - الحیاه، ج 10: ص 423)
باز حضرت صادق(ع) در ایستادگی در برابر باطل و وا ندادن در برابر خواستههای نادرست می فرمایند: «الامام الصّادق (ع): العاقل من کان... جموحا عند الباطل، خصما بقوله یترک دنیاه و لا یترک دینه»؛ «امام صادق(ع): عاقل کسی است که در برابر باطل و نادرست سرکش باشد و آنرا رد کند. عاقل دنیا را رها می کند؛ لیکن از دینش دست برنمی دارد.»
انسان آگاه توجه دارد که بسیاری از گرفتاریهای بشر به خاطر وادادگی در برابر خواستههای خلاف و باطل بوده است. جرأت نه گفتن و ردکردن امر باطل، خود از دستورات تربیتی امام صادق(ع) است.
در خصوص خواستها و هواهایی که نابهجا بودن آن یا افراط در برآوردن آنها که تربیت بربادده و بنیان برافکن و مسلط کننده فرزندان و دخترکان و پسرکان است بر تقدیر خانواده و تدبیر پدر و مادرها، امام صادق(ع) از قول رسول گرامی اسلام می فرماید: «النبی(ص) - علی ما رواه الامام الصّادق (ع): اللهم انّی أعوذ بک من ولد یکون علیّ ربّا»؛ «خداوندا به تو پناه می برم از فرزندی که بخواهد اختیاردار من باشد.»
خواننده بیدار و آگاه، وضعیت امروز تعلیم و تربیت را خصوصاً در این مسئله بهخصوص قیاس کند و تطبیق کند با معیاری که حضرت صادق(ع) از قول رسول خدا(ص) درباره نفی فرزندسالاری و اختیارداری فرزند فرموده است، تا فاصله با تعالیم نبوی و جعفری را دریابد. گاه این اختیارداری فرزند و فرزندسالاری معلول افراط در محبت و نازپروری پدر و مادر و عملنکردن به راهکارهای عقلانی بیان شده در فرمایشات معصومین در بُعد تربیت است. البته در خانواده های رفاه زده، کمّاً و کیفاً مسئله فرزندسالاری دامنه دارتر و پیشرفته تر است.
اینها نمونه ای و تنها نمونه ای از دستورات درخشان و کلمات معجز نظام معصومین(ع) این نمونه های عالی خلقت و مربیان بزرگ بشری بود که به بهانه سالروز شهادت حضرت صادق(ع) بر خامه این بنده جاری شد.
آنچه مهم است عملکردن به آن است؛ آنچنانکه بدون عمل وافی به مقصود نخواهد بود؛ همانگونه که حضرت امیر در نهج البلاغه شریف فرمودند: «العمل العمل ثمّ النهایه النهایه و الاستقامه الاستقامه، ثمّ الصّبر الصّبر و الورع الورع و... .» (خطبه 175)
تأکید بر عملگرایی توسط حضرت صادق و معصومین علیهم السلام است که به کرّات و مرّات در سفارش به عام و خاص بیان شده است که بهعنوان «ختامه مسک» این مقال را با آن به پایان می برم.
- و قال ابن ابی یعفور: «سمعت الصّادق یقول: کونوا دعاه النّاس به غیر السنتکم»؛ «شنیدم از امام صادق که فرمود مردم را با اعمالتان به نیکی و خیر دعوت کنید نه با زبانتان.»
- و قال ابو اسامه: «سمعت ابا عبدالله الصّادق یقول علیکم بتقوی الله و الورع و الاجتهاد و صدق الحدیث و اداء الأمانه و حسن الخلق و حسن الجوار و کونوا دعاه لانفسکم به غیر السنتکم و کونوا زینا لا شیناً»؛ «از امام صادق شنیدم که فرمود: بر شما باد تقوای الهی و اجتناب از محرمات و تلاش در راه کسب معارف و راستگویی و ادای امانت و خوشرویی و نیکو همسایه داری؛ پس دعوت کنید یکدیگر را به غیر از زبان یعنی با عمل و زینت ما باشید نه مایه سرافکندگی ما.»
- و قال الامام الصّادق لأصحابه: «اوصیکم بتقوی الله و اجتناب معاصیه و أداء الأمانه لمن ائتمنکم و حسن الصحابه لمن صحبتموه و ان تکونوا لما دعاه صامتین» (الامام الصّادق و المذاهب الاربعه، ج 2، جزء 3 و 4 استاد اسد حیدر: ص 319 تا ص 322)؛ «امام صادق(ع) به اصحابشان فرمودند: شما را به ترس از خدا و تقوای الهی و دوری از گناهان و ادای امانت نسبت به کسی که شما را امین دانسته و نیز به مصاحبت نیکو برای همراهانتان سفارش میکنم؛ گرچه عمل به این موارد با سکوت باشد ... .»
علاوه بر تاکید در فرمایشات مذکور بر اصول مهم اخلاقی چون تقوا، ادای امانت، حسنجوار، و حسن مصاحبت و خوشخلقی و سخن راست گفتن و دوری از محرمات آنچه کلیدی و اساسی است جایی است که در هر سه حدیث مذکور، فرمایش حضرت آنجا که میفرمایند به غیر از السنه و زبان دعوت به امر ما و مکتب ما کنید، تأکید ایشان بر عملگرایی و مقرون به نتیجه بودن علم توأم با عمل است. تنها از این راه نتیجه مطلوب به دست می آید. مفهوم سخن حضرت صادق(ع) کونوا دعاه الناس بأعمالکم است. پس اساس و اصل بر عمل گرایی و مسئولیت است و اساساً عظمت انسان به عظمت عمل به تکلیف و مسئولیت است؛ آنچنانکه قرآن و معصومین (ع) فرمودهاند.
منابع:
1. قرآن کریم (ترجمه استاد بهرام پور)
2. نهج البلاغه (فیض الاسلام)
3. الحیات محمدرضا حکیمی، انتشارات دلیل ما قم 1388
4. الامام صادق و المذاهب الاربعه: استاد اسد حیدر، دارالکتاب العربی 1969 م
5. کشف الغمه فی معرفه الائمه، علی ابن عیسی الاربلی، دار المرتضی بیروت 2006
6. امالی شیخ صدوق، انتشارات وحدت بخش قم 1384
7. حیات فکری سیاسی امامان شیعه: رسول جعفریان، قم انتشارات انصاریان 1384
8. امام صادق: سید جعفر شهیدی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی 1384
9. الامام جعفر الصادق (ع): المستشار عبدالحلیم الجندی، المجمع العالی للتقریب بین المذاهب الاسلامیه، 1427 هـ. ق - طهران
یاسر فلاحی حسین آبادی
شوال 1438