لزوم تغییر سیاست خارجی ایالات متحده در جهان چند قطبی
نویسنده : پاتریک ساهاکیان
در عرصه سیاسی، واژگان علومسیاسی دارای تعاریف مختلف هستند. اندیشمندان این رشته چون رشتههای دیگر علوماجتماعی، براساس تحلیل خود برای واژگان، تعاریفی عنوان میکنند که بنا بهکاربرد این واژگان مفهوم مییابند. «قدرت»، واژهای پرکاربرد در دنیای سیاست است. واژهای که میتوان گفت کسب آن سیاست است و سیاستمداران همواره در جهت کسب آن مبارزه میکنند. این مبارزه ابزار مختلفی دارد گاه «دیپلماسی» و گاه ابزاری دیگر به نام «جنگ». مهم آن است که قدرت حاصل شود. دولتها و دولتمردان نیز از بیم تواناییهای نظامی دیگر کشورها سعی میکنند تواننظامی خود را افزایش دهند تا درصورتنیاز به آن متوصلشوند. درجریان پیگیری اهداف از طریق دیپلماسی نیز نمایش توان نظامی را بهکارمیگیرند؛ البته در این مرحله بیشتر به آمارواعداد اکتفا میکنند یا به مانورهای نظامی که نمایشی از توانمندی کشورشان را در معرض دید دیگران قرار میدهند. تفاوتی نمیکند برای نمایش توان دفاعی باشد یا توان حمله؛ مهم اثبات و نمایش «توان نظامی»است. از دیگر واژگانی که اغلب در ارتباط با قدرت بهکار میرود، واژه «نفوذ» است؛ واژهای که همراه با قدرت نظامی نیست و بهکارگیری این روش موجب اعمال سیاستها بدون اِعمال زور است. روشی که در دنیای امروزی کاربرد بسیار دارد.درزمان جنگسرد این روش کاربرد زیادی داشت تاحدیکه برای پیشگیری از نفوذ کشور رقیب ویارگیری، اتحادیهها یا بهتر بگوییم پیمانهای بینالمللی ایجاد شد. (پیمان آنتلانتیک شمالی – ناتو و پیمان ورشو). شعار هر دو پیمان، اتحاد کشورهای عضو پیمان و دشمندانستن هر کشوری که بخواهد با یکی از کشورهای همپیمان دشمنی کند، بود. این پیمانها بهظاهر با این شعار تأسیس شدند؛ ولی دراصل مبارزه با نفوذ رقیب نامداشت. جهان دوقطبی و یارگیری دو ابرقدرت، وضعیت واقعی بود.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جهان «دوقطبی»، راه «تکقطبیشدن» را پیش گرفت. تحولات سیاسی– نظامی جهان موجب شد این وضع برای مدتطولانی ادامه نیابد و مدعیانی توانمند بهصحنه بیایند تا تکروی تک ابر قدرت جهان، روزهایی خوشوماندگار برای خویش تجربه نکند.
خبر سفر معاون رئیسجمهور ایالاتمتحده به غرب آسیا در این شرایط بحرانی که تصویب بودجه کشور، معضل تعطیلی بخشی از ادارات کاخسفید را بههمراه خواهدداشت، حکایت از نگرانی بیشازحد سیاستمداران این کشور دارد. برنامه سفر آشکار است؛ دیدار با دولتمردان کشورهای لیبی، مصر و... انتقال سفارت ایالات متحده از تلآوویل به بیتالمقدس. انتقال سفارت بهمعنای بهرسمیتشناختن شهر بیتالمقدس بهعنوان پایتخت رژیم اشغالگر است و این عمل، باعث برانگیختهشدن کشورهای منطقه خواهدشد. باید در نظرداشت مصر و لیبی دو کشوری هستند که در همسایگی این منطقه قرار گرفته و رئیسجمهوری کشور مصر (جمال عبدالناصر) با هدف همپیمانی کشورهای عرب منطقه در جهت مبارزه با رژیم اشغالگر اتحادیه عرب را بنیانگذاری کرد. انتقال سفارت ایالات متحده بهمعنای بهرسمیتشناختن بیتالمقدس به عنوان پایتخت رژیم اشغالگر است. این عمل درجهت نزدیکی ایالاتمتحده و همپیمان منطقهای خود (صهیونیسم) است. مبارزه با متحدان کشورهای قدرتمندی مانند چین و روسیه، سیاستکلی ایالات متحده بوده است که با توجه به احساس خطرکردن از چندقطبیشدن جهان سعی در اجراییکردن سیاستهای بینالمللی در این زمینه کردند. پس درکنار انتقال سفارت، باید توافقی با کشورهای لیبی، بهخصوص مصر داشته تا از بروز مشکلهای جدید جلوگیری بهعمل آید. نتیجه از اهمیت بسیاری برخوردار است. سرلوحه هدف از تشکیل اتحادیه عرب، در اصل پیوند کشورهای منطقه درمقابله با رژیم اشغالگر بوده است. درحالحاضر اعتراض کشورهای دیگر منطقه حتی کشورهای همپیمان نیز درخصوص انتقال سفارت بر ایالات متحده پوشیده نیست؛ اما نیاز به همپیمانی چون رژیم اشغالگر در کفه ترازو سنگینی میکند و سیاست خارجی ایالات متحده را به آن سمت میکشاند تا حتی با وجود این مخالفتها، از اقدام خود عقبنشینی نکند مگر آنکه ...!زمانیکه در این شرایط وزیر دفاع ایالات متحده سخن از لزوم افزایش بودجه تسلیحاتی بهمیانمیآورد و نگرانی خود را درخصوص قدرتمندشدن رقبایی چون چین و روسیه به زبان میراند، بهطورقطع نگرانیها تنها قدرت نظامی این کشورها نبوده، بلکه توانایی نفوذ در مناطق مختلف دنیا نیز مطرح است. پس شرکای تجاری و همپیمانان قدرتهای دیگر نیز برای ایالات متحده نگرانیهایی میتوانند ایجادکنند.در این برهه زمانی، بحث تولد و حضور قدرت دیگری نیز مطرح است. بحث قدرتمندشدن اتحادیه اروپا و رقیبی چندرنگ در جهان که ادعاهایی نیز دارد. بحثهایی چون «برجام» و اختلاف نظر درخصوص آن بین واشینگتن و اتحادیه اروپا یا کشورهای مدعی قدرت در قاره سبز، موجب انزوای بیشتر ایالات متحده در این شرایط سخت شده است.اتحاد دو کره به نگرانیهای دولتمردان ایالات متحده افزود. اتحادی که چین نیز از آن استقبال کرده، به ایالات متحده پیشنهاد کرد، استراتژی خود را در قبال کره شمالی عوض کند. اتحادی که در تغییر سیاست خارجی ایالات متحده نقش تعیین کننده میتواند داشته باشد.نگرانی «ترامپ» از برجام، شاید نتیجه اتحاد اروپا، روسیه و چین با یک قدرت منطقه غرب آسیا باشد که میتواند بسیاری از معادلههای سیاسی ایالاتمتحده را تحت الشعاع قرار دهد.
بههرحال سیاست خارجی ایالاتمتحده نیاز به تحولی بسیار دارد و بازنگری در آن، لزوم بقاست.