سناریوهای محتمل در آینده برجام
نویسنده : جلیل بیات
بیش از چهار ماه پیش و قبل از آنکه دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا اعلام کند ایران به تعهدات خود طبق توافق برجام پایبند نمانده است، در یادداشتی نوشتم ایران باید با ترامپ مذاکره کند.
در آن یادداشت استدلال کردم اولاً، مذاکره با ترامپ بهدلیل تاجرمسلک بودن وی راحتتر است و دوماً، با این کار، ایران بهتر میتواند از مواهب توافق برجام برخوردار شود. ایده اصلی آن یادداشت چنین بود که برجام با همین شرایط حفظ شود و طرفین درباره موضوعات دیگری پای میز مذاکره بنشینند.
اکنون بعد از چهار ماه بلومبرگ گزارش داده اروپا قصد دارد به امید حفظ برجام و برای راضی نگاهداشتن ترامپ، فشارها بر برنامه موشکی ایران را افزایش دهد. رویترز نیز خبر داده که پس از اولتیماتوم برجامی ترامپ، کشورهای اروپایی امضاکننده برجام ضمن تلاش برای حفظ توافق هستهای، جهت راضیکردن ترامپ، گفتوگوها درباره طرحی برای پرداختن به برنامه موشکهای بالستیک و نفوذ منطقهای ایران را آغاز کردهاند البته مقامات ایران هرگونه مذاکره درباره برنامه موشکی و دفاعی خود را رد کردهاند؛ همچنین عراقچی، معاون وزیر خارجه ایران همراهی اروپا با ترامپ در موضوعات غیربرجامی برای ترغیب رئیسجمهور آمریکا بر ماندن در توافق برجام را اشتباه خوانده است.
به نظر میرسد اگر چهار ماه پیش ایران خود پیشنهاد مذاکره درباره موضوعاتی غیر از برجام را داده بود (چراکه برجام اساساً قابلمذاکره مجدد نیست) ضمن آنکه ابتکار عمل را در اختیار میگرفت و در نزد افکار عمومی از اقبال بالایی برخوردار میشد، میتوانست مذاکرات مربوط را نه مختص به خود، بلکه درباره مجموعهای از کشورهای منطقه ازجمله عربستان اعمال کند. درواقع ایران میتوانست بحث نفوذ منطقهای را در گستره منطقه مطرح کند و بدین ترتیب ضمن حفظ برجام، حلوفصل برخی از مهمترین مسائل منطقهای را نیز در قالبی چندجانبه (همچون مدل 1+5 در مذاکرات هستهای) پیش ببرد.
اما اکنون چه سناریوهایی محتمل است؟
1. اگر ایران همچنان حاضر نشود درباره برنامه موشکی و مسائل منطقهای مذاکره کند، آنگاه این احتمال وجود دارد که با تحریمهایی از جانب اتحادیه اروپا مواجه شود؛ البته احتمالاً این تحریمها خیلی جدی نخواهد بود؛ اما چنین سناریویی به خروج آمریکا از توافق برجام مشروعیت بیشتری میبخشد.
چنین شرایطی بیش از هر چیز یادآور شروع بحران ساختگی هستهای در ابتدای دهه 80 شمسی است و بهنظر میرسد پروسهای دیگر این بار با عنوان بحران برنامه موشکی ایران کلید زده شده است.
از این منظر ایران باید مانع از شکلگیری هرگونه اجماع جهانی علیه برنامه موشکی خود شود، موضوعی که برخی شواهد حاکی از آغاز شکلگیری آن است. اگر اروپا در موضوع برنامه موشکی ایران در کنار آمریکا قرار بگیرد بهزودی چین و روسیه نیز همراه آنها خواهند شد و دوباره باید شاهد همان مسیر پرپیچوخمی باشیم که پرونده هستهای ایران به مدت دوازده سال طی کرد.
2. مذاکره ایران درباره برنامه موشکی خود قطعاً اشتباه است و ایران نیز بهدرستی عنوان کرده حاضر نیست درباره قدرت دفاعی خود مذاکره کند؛ چراکه اگر این مذاکرات محدود به ایران باشد، آنگاه پرسش اساسی این خواهد بود که ایران قرار است در این مذاکرات چه چیزی بهدست آورد؟
در مذاکرات هستهای سقف و کف خواستههای ایران مشخص بود و برای این خواستهها مذاکره کرد و درنهایت عنوان شد طرفین به توافقی برد – برد دستیافتهاند؛ اما در مذاکرات مربوط به برنامه موشکی، ستاندههای ایران چه خواهد بود؟ به نظر میرسد در این مذاکرات ایران هر آنچه به دست آورده، درواقع بیشتر از آن را ازدست داده است. از این منظر مذاکرات مربوط در چنین قالبی قطعاً به نفع ایران نخواهد بود.
در این شرایط ایران باید خود را برای برجام بدون آمریکا آماده کند. پیشازاین نوشته بودم برجام بدون آمریکا معنا ندارد و مهمترین دلیل آن بازگشت تحریمهای اولیه و بهخصوص ثانویه علیه ایران است؛ اما میتوان با رایزنی شرایطی به وجود آورد که از محل بازگشت تحریمهای ثانویه آنقدر متضرر نشد که ماندن در برجام بیفایده تلقی شود.
این رایزنی باید با اتحادیه اروپا صورت گیرد تا آنان همچون دهه 90 میلادی با تحریمهای ثانویه علیه ایران مخالفت یا حداقل آمریکا را مجاب کنند سقفی برای شرکتهایی که قصد معامله با ایران دارند، تعیین کند تا اگر بالاتر از آن میزان با ایران معامله کردند مورد تنبیه قرار بگیرند. در این صورت ایران میتواند بهجای یک قرارداد سنگین با یک شرکت، طرفهای مورد معامله خود را گسترش دهد و ترامپ نیز به وعده انتخاباتی خود برای خروج از برجام عمل کرده باشد.