کنارهگیری یا اعلام حکومت مطلقه؟
نویسنده : پاتریک ساهاکیان
اعلام انتخابات ریاستجمهوری زودرس میتواند نشانی از خستگی یا ناتوانی یک رئیسجمهور باشد؛ بهخصوص هنگامی که در برهه زمانی نزدیک به پایان دوره دوم باشد. در یک نظام جمهوری که رئیسجمهور نهایتاً میتواند برای دو دوره چندساله انتخاب شود، بدون درنظرگرفتن مدت چندساله بودن هر دوره این نظریه مطرح میشود.
در روزهای گذشته رئیسجمهور جمهوری آذربایجان فرمان انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری را صادر کرد. فرمانی که در نگاه اول نشانی از کنارهگیری دارد؛ اما با بررسی مسائل، دیدگاه تغییر مییابد و فرضیههایی ایجاد میشود که در جای خود پشتوانههایی برای رسیدن به نظریه دارد.
ژئوپلیتیک و ژئوکالچر
وجود ذخایر نفتی آذربایجان باعث شده است، این کشور کانون توجه کشورهای واردکننده این منابع قرار گیرد. موقعیت جغرافیایی آن، راه ارتباطی بین ایران و روسیه و در مجاورت دریای خزر بودن و بهرهمندی از ذخایر گاز و نفت باعث توجه کشورهای نیازمند به آن شده است.
با وجود اینکه 85درصد جمعیت این کشور را شیعیان و 15درصد را اهل تسنن تشکیل میدهند، دین رسمی وجود ندارد. حاکمیت این کشور پس از استقلال آن، ادامهدهنده سیاستهای ضددینی در دوره اتحاد جماهیر شوروی است و حتی میتوان گفت بر اساس تدوین قوانین جدید، فعالیتهای دینی در کشور محدود شده است؛ ازجمله ممانعت در پخش اذان و... .
حکومت و قدرت رئیسجمهور
تغییرات در قانون اساسی کشور آذربایجان در سال 2016 حکایت از افزایش دوره ریاستی منتخب جدید برای دوره هفتساله دارد. انتخاب دوره با بیشترین زمان در نظام حکومت جمهوری از نظر تحلیلگران سیاسی، نشانهای از عدم ثبات سیاسیاجتماعی کشور است؛ اما در کنار این نظریه، تغییرات یکسان در قانون اساسی دو کشور با وحدت زبانی ترکیه و آذربایجان نشانهای از کسب زمان بیشتر برای اجراییکردن برنامههای بلندمدت است. اگر سطح برنامهها را ازلحاظ زمانی طبقهبندی کنیم، در این دوره زمانی اجراییشدن برنامههای مدتدار، میسر و نتایج آن مشخص خواهد شد. از طرفی نداشتن محدودیت دورههای انتخاباتی، نظام جمهوریت را با تردید مواجه میکند و راهی برای گریز از این نظام محسوب میشود. آنچه مهر تائید بر این ادعا میزند، تغییرات در قانون اساسی سال 2016 است که طی آن به اختیارات رئیسجمهور افزوده شد.
نظام سیاسی کشور آذربایجان بهنحوی است که شکل حکومت شباهتی به جمهوری ندارد و میتوان آن را دیکتاتوری خواند. اختیارات از آن رئیسجمهور است و تحتنظر هیچ مرجعی نیست. تعیین سیاستهای داخلی و خارجی با شخص رئیسجمهور است و انتخابات ریاستجمهوری تأثیر بسزایی در روند روابط خارجی با دیگر کشورها، بهخصوص همسایگان دارد.
احزاب و تأثیر آنان
تعدد احزاب در آذربایجان نمایان است؛ اما فعالیت آنچنانی نداشته و تحتتأثیر تدابیر امنیتی از طرف حکومت و حزب حاکم توان رشد ندارند. بهطورکلی میتوان گفت احزاب در آذربایجان به استثنای حزب حاکم، فعالیت فصلی داشته و در زمان انتخابات فعال میشوند. بیشتر رهبران احزاب، در دوره فعالیت سیاسی سابقه بازداشت یا برخورد از طرف حکومت را یدک میکشند و درنهایت میتوان گفت بیش از 60 حزب در آذربایجان وجود دارد که حدود 40 حزب رسماً ثبتشده هستند. در یک تقسیمبندی میتوان احزاب را به سه گروه کلی تقسیم کرد که عبارتاند از: احزاب حکومتی، احزاب غربگرای مخالف و احزاب مستقل مخالف. حزب حاکم فعلی بر اساس منشور خود حزبی استوار بر پایههای ملیگرایی و سکولاریسم است.
ایجاد هویت ترکی و همگرایی ترکیه و آذربایجان
باوجوداینکه پیشینه تاریخی این کشور نشان میدهد حدود 200 سال از جدایی این سرزمین از سرزمین مادری خود، ایران میگذرد و آذریبودن ملت این کشور بر کسی پوشیده نیست، اما تحتتأثیر بنیان پانترکیسم، تنها به استناد زبان مشترک، هویتی جدید و مشترک با دیگر کشورهای ترکزبان، بهخصوص بانی پانترکیسم یعنی ترکیه برای خود ایجاد میکند.
بنا به ادعاهای سیاستمداران و تحلیلگران سیاسی حکومتی، گفتمان سیاست خارجی این کشور بر پایه عملگرایی استوار بوده و ایدئولوژی نقشی در آن ندارد. روابط منطقهای آن مشتمل بر سه بخش رابطه سهجانبه است که عبارتاند از: آذربایجان – ترکیه – گرجستان، آذربایجان – ترکیه – ترکمنستان، آذربایجان – ایران – روسیه.
ولی آنچه مهم است، ادعای این نوع تقسیمبندی نیست؛ بلکه حقیقت، گفتمان این روابط است که از اهمیت خاصی برخوردار بوده و نتیجه واقعی را نمایان میسازد. تأثیرپذیری از سیاست خارجی کشورهای غالب بر سیاست خارجی این کشور که عمدتاً خریدار منابع انرژی و فروشندگان تسلیحات نظامی بوده یا کشور همسایهای که در رویای اتحاد ترکزبانان بوده و همسایگان دیگر را مانع میدانند، نقش عمده در تعیین این گفتمان دارند.
وقوع تحولات مشابه در کشور ترکیه، اتحاد دو کشور و وجود تفکرات پانترکیسمی در این کشورها مشخصههای بارز همسویی در استراتژیهای آتی دارد، استراتژیهایی که شاید در درازمدت تبدیل به سیاست مشترک شود. اقتصاد استوار بر منابع نفت و گاز و لزوم انتقال این منابع از طریق خاک همسایگان، تأثیر بسزایی در وابستگی دارد.
سیاست
نیاز کشورهای قدرتمند غربی به ذخایر نفتی و گازی این کشور، اهمیت ایجاد روابط اقتصادی و بهنوبه خود تأثیرگذاری بر روابط سیاسی را هویدا میسازد؛ البته نباید فراموش کرد که در مسائل نظامی تکیه بر توان نظامی این کشورها باعث شده است رویکرد غربگرایانه شدت یابد و همواره متکی بر این قدرتها بماند. خرید تسلیحات نظامی از رژیم صهیونیستی و ایالاتمتحده باعث شده تا سیاستهای خارجی آن کشورها سایه بر سیاست این کشور انداخته و نهایتاً حکومت بر اساس مواضع آنان تصمیمگیری کند.
نبود احزاب قدرتمند و کاندیدای مقتدر و نفوذ و قدرت حکومت فعلی در قوای کشور عوامل تأثیرگذاری هستند که مانع از ظهور کاندیدای رقیب توانمند میشود و ریسک علی اف را در انتخابات کاهش میدهد. اعلام انتخابات زودرس یک حرکت نمایشی برای قدرتنمایی ظاهری بیش نیست.
حتی باوجود بایکوت انتخابات زودرس از طرف احزاب اپوزیسیون، احتمال اعلام انتخاب مجدد الهام علی اف بسیار زیاد است و نتیجه آن تلاش برای ایجاد تحولات جدید در منطقه بر اساس مواضع دیگر کشورهای ترکزبان خواهد بود؛ اما آنچه مهم است این که سیاست خارجی کشورها تابعی از عوامل تأثیرگذار بسیار است و سیاست خارجی کشورهای منطقه و کشورهای جهان از عوامل تأثیرگذار محسوب میشوند.