دو گانه انتقام و گذشت
نویسنده : میثم یاسا/ کارشناس اخلاق
از لحظات ابتدایی انتشار خبر شهادت مظلومانه دانشمند ارجمند، شهید محسن فخریزاده، رسانههای متعدد داخلی و خارجی وارد عمل شده و هر کدام به نحوی شیوه مواجهه با این موضوع را تبلیغ میکنند که همین مسئله منجر به شکلگیری یک دوگانه جدید در جامعه شده است که یک سوی آن داغ کردن موضوع انتقام و سوی دیگر آن طرح موضوع گذشت و رحمت با بهانههای عمدتاً سیاسی است و حتی ممکن است بار اخلاقی آن را نیز با این سؤال بالا ببرند که اگر اسلام دین رحمت و گذشت است، پس انتقام چرا؟
ما با چشم پوشی از مباحث سیاسی سعی میکنیم نحوه مواجهه با شهادت این شهید عزیز را در ترازوی اخلاق قرار دهیم و ببینیم آیا اخلاق همیشه طرفدار گذشت است یا انتقام هم موضوعی اخلاقی تلقی میشود.
انتقام از ریشه «ن ـ قم» و در لغت به معنای انکار کردن، کینه کشیدن، کیفر دادن، مؤاخذه همراه با کراهت و مبالغه در کیفر و عقوبت آمده است. (1) در اصطلاح به عقوبتی خاص اطلاق میشود؛ یعنی فرد در برابر کسی که به او بدی کرده به همان اندازه یا بیشتر بدی کند. (2) همچنین انتقام گاهی به انسان نسبت داده میشود و گاهی به خداوند. تفاوت آنها در این است که انتقامهای بشری بیشتر در پی زیانی است که فرد بر اثر عجز از ناحیه دشمن دیده و بدینوسیله میخواهد ناکامی و شکست خود را جبران کند اما انتقام الهی بر اثر آسیب دیدن خداوند یا برای تشفی خاطر نیست بلکه انتقام او به معنای کیفر دادن گناهکاران بر اساس حق و عدالت است. (3)
حس انتقامجویی یک اصل حیاتی است که خداوند آن را در وجود همه انسانها و حتی برخی حیوانات به ودیعه نهاده است؛ لیکن بهرهوری از این حس خدادادی بهتناسب مورد، دارای احکام و وجوه گوناگونی است که میتوان آن را به انتقام لازم، مجاز و ناپسند تقسیم کرد.
1. انتقام لازم: انتقامی است که بر اساس معیار عقلانی انجام میپذیرد و آن انتقام اجتماعی است که غرض از آن، حفظ نظام و احقاق حق عمومی است. اسلام با هرگونه ظلم و تعدی، به فرد یا جامعه مخالف است. ازاینرو مقابله با ستمگران و گرفتن حق مظلومان را امری ممدوح و گاه واجب میشمارد.
قرآن کریم درآیات 14 و 15 سوره مبارکه توبه به مسلمانان فرمان میدهد که با کافران و مشرکان نبرد کنند تا ضمن رفع شرک و کفر از روی زمین، خشم مؤمنان ستمدیده فرونشسته و دلهای آنان تشفی یابد.