«ستارهوشیاریپور»، بچه یکی از محلههای اصفهان، نمونهای موفق که توانسته بیحاصلی را شکست دهد و حالا در قامت یک موسیقیدان عرضاندام کند. اواخر دهه 50 به دنیا آمده یعنی سال 1359، نوازنده، شاعر و آهنگسازی است که با حمایتهای داییهای خود محسن و مجید توانست در این وادی قد علم کند. شاید بتوان گفت سال 74 اوج حرفهای ستار است. اوجی که توانست فرزندش شروین را هم با دنیای موسیقی آشنا کند و در کنار پدر قدم بردارد. ستار حالا خالق آثاری است که او را در جرگه یک موسیقیدان جوان به دنیای موسیقی شناسانده است. شمس و قمر، از کوچ تا رهایی، سرآغاز، آوای شرق، شبرو، سرو شکسته و... از ٍآثار اوست که در محضر تعلیم اساتید بزرگی چون جلال دوستی نگرا، فرهاد فخرالدینی، امیراسلامی، محمدعلی کیانینژاد، مجتبی میرزاده، عباس غازی، عباس کاظمی، حسن کسائی، رضا وهدانی و پرویز مشکاتیان تعلیم دیده است. با این موسیقیدان که در رشته ادبیات فارسی فارغالتحصیل شده، اما دنیای موسیقی را نشانه گرفته است گفتوگو داشتیم تا از موفقیتهایش در جشنوارههای داخلی و خارجی بگوید.
داستان «سرو شکسته» از چه زمانی شروع شد؟
آخرین اثر منتشر شده من آلبوم سروشکسته است که در آن به چند فرم تقریباً رو به فراموشی پرداختم. از این میان میتوان به احیای بحرالطویل اشاره کرد که به لطف خدا بسیار مورد استقبال قرار گرفت. همچنین در این آلبوم در ساز و آواز مرصعخوانی را عرضه کردم که با مرکبخوانی کمی متفاوت است و امیدوارم خوانندگان عزیز این فرم (تغییر مایه به مایه دیگر را که بدون استفاده از گوشههای مشترک است) را اجرا کنند.
ویژگیهای آلبوم «سروشکسته» را بگویید. آیا در این آلبوم حرکتهای ابداعی هم داشتهاید؟
این فرم تغییر مایه به مایه دیگر بیشک از مکتب اصفهان و مکتب تبریز است و تقریباً در ساز و آواز رو به فراموشی است. در این آلبوم استفاده از ترانههای عامیانه ولی بدون پوچی و اصطلاحات لغوی و دور از شأن ادبی استفاده شد و امیدوارم مورد پسند قرار گیرد چراکه ما میان فازی از مدرنیته هستیم که بدون اشراف به پیشینهها اصلاً امکانپذیر نیست و اصطلاحاً موسیقی یکبار مصرف است. در آلبومهای قبل از این اثر هم سعی کردم در ضمن نوآوری، پایبند اصول کلام و موسیقی درست باشم. آلبومهای زیادی آماده دارم که امیدوارم در این ایام تلخ حاکم بر هنر عرضه و شنیده شود چون مردم از موسیقی خوب و جدی خیلی فاصله گرفتهاند که دلایل زیادی دارد. همواره کوشیدهام آنچه از اساتید بزرگ فراگرفتهام را به نسل جوان منتقل کنم ولی بدون حمایت رسانهها امکانپذیر نیست چون سلایق مردم بسیار پایین آمده است. به یاد دارم استادم حضرت کسائی بزرگ میفرمود: موسیقی را در حد مردم پائین نیاوردید و مردم را در حد موسیقی خوب بالا ببرید. آلبومهای تکنوازی و ارکستر نوازیهای منتشر نشدهام را منتشر میکنم و ایمان دارم آیندگان مارا قضاوت خواهند کرد.
موسیقی در کشور ما کمی مهجور است در این زمینه موسیقیدانها چه نقشی دارند؟
مشکلات زیادی در موسیقی حال حاضر حاکم است از جمله فضای مجازی که فقط عرصهای برای نان و آب برخی از هنرمندان شده است و متاسفانه این دوستان دغدغه موسیقی ندارند و فقط میخواهند دیده شوند. به قول ویل دورانت: هنر و موسیقی هرکشور نشان دهنده روحیات حال جامعه است. ولی متاسفانه جو کنونی جو مسمومی است و صدالبته که هنوز هنرمندان متعهد زیادی داریم ولی به خاطر این جو نمیتوانند آثار خود را عرضه کنند. مبحث خوانندهسالاری بسیار بسیار آزاردهنده است و متاسفانه بسیاری از آهنگسازان قربانی نام و جاهطلبی خوانندگان میشوند و کاش کمی سلیقه مردم به سوی موسیقی بیکلام میرفت تا نوازندگان مستعد و حرفهای شناخته شوند. آموزش موسیقی هم از دیگر معضلات است که هیچ قانونی برای شناخت سره از ناسره وجود ندارد. مثلاً کسی که خود یک دوره درست آموزش ندیده است الان دهها هنرجو را به بیراهه کشیده، حتی کارت صلاحیت تدریس ندارد و آکادمی فلان ساز را تشکیل میدهد و با توهمات پوچ جمعی را به بیراهه میبرد!!! باید پرسید جناب به اصطلاح استاد؛ کارتت کو؟ شناسنامه هنریات کو؟ اصلاً چه اثری برای جامعه موسیقی عرضه کردهای که کوس استادی میزنی؟ ولی افسوس و فغان .... ممیزی و کارشناسی در کار نیست. هنرمندان متعهد و دلسوز و کارکشته خانهنشین و افسرده میشوند و یک جوان ناپخته میشود استاد یا به قول معروف پهلوان مجازی. صدا و سیما، ارشاد و سایر نهادها باید از هنر حمایت کنند ولی... امروز به یاد بیتی می افتم که بسیار بجاست: شادم که فلک در مدد بیهنران است / شاید که شود آخر و نوبت به من افتد! اکنون هم که مجازی (فضای غیرحضوری و مجازی) حاکم بر حضور شده و هرکسی کاسهای برای امرار معاش خودش در دست دارد.
امیدوارم هنرمندان متعهد جایگاه خود را مانند زمانهای پیش در رادیو یا برنامههای گلهایی و تکنوازان و... پیدا کنند. اکنون که اساتید بزرگ یکی پس از دیگری از بین ما میروند از خدای بزرگ برای سایر اساتید آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت میکنم. اگر اسمی از اسامی اساتید از قلم افتاد مرا بیائید. اساتیدی چون حسین علیزاده، ارشاد طهماسبی، علیرضا افتخاری، فرهاد فخرالدینی، گلپایگانی، ایرج، محمدعلی کیانینژاد، فضلاله توکل، محمد موسوی، رحمتاله بدیعی، مرتضی اعیان، داریوش طلائی، ابراهیم قنبری مهر، داوود گنجهای، جمشید محبی، محمود فرشچیان، برادران کامیار، احمد پژمان، هوشنگ ابتهاج، علیاصغر شاهزیدی، رامبد صدیف و سایر بزرگانی که در بین ما هستند و در پایان فقط از حضرت حق برای مردم عزیز ایران و جهان خواستار سلامتی و بشارت هستم.