رسول منتجبنیا در گفتوگوی اختصاصی با نسلفردا مطرح کرد:
تعداد بازدید : 6
وجود آقای رئیسی بهسود آقای روحانی است
قالیباف شانسی برای رأیآوردن ندارد
آیا حضور آقای رئیسی میتواند برای آقای روحانی چالشبرانگیز باشد؟ اصولگراها با سرمایهگذاری بر آقای رئیسی چه اهدافی را دنبال میکنند؟ دلیل حضور آقای قالیباف بهرغم دوبار شکست در انتخابات ریاستجمهوری چیست؟ برای پاسخ به این سؤالات با رسول منتجبنیا، فعال سیاسی گفتوگو کردیم. منتجبنیا به «نسلفردا» میگوید: «وجود آقای رئیسی از جهاتی به سود آقای روحانی است؛ زیرا زمانی که مردم احساس کنند رقابت اصلی بین رئیسی و روحانی است با دو نوع تفکر، گرایش و دیدگاه طبیعی است که بیشتر مردم روحانی را بر رئیسی ترجیح میدهند؛ بهخصوص آرایی که موسوم به آراء خاموش یا خاکستری است که آنها یا وارد صحنه نمیشوند یا اگر وارد شوند به اصولگراها مطلقاً رأی نمیدهند؛ بهخصوص اصولگرایی که مثل آقای رئیسی باشد. فکر میکنم ورود آقای رئیسی نهتنها برای آقای روحانی چالشی ایجاد نمیکند، بلکه فرصتی را بهوجود میآورد که آراء خاموش بهصحنه ورود پیدا کرده و بهطبع بهسمت آقای روحانی حرکت کنند.» در ادامه مشروح گفتوگوی «نسلفردا» با رسول منتجبنیا را میخوانید:
نویسنده : لیلا کاظمی
نتایج تائیدصلاحیت شورای نگهبان را چگونه ارزیابی میکنید؟
تائیدصلاحیت برخی افراد تدبیری است که شورای نگهبان بهکار برده است؛ هم درباره تدبیر شرایط کاندیداتوری با رجل سیاسی بر مبنای خصوصیاتی که در قانون اساسی تصویب شد و بر افراد تائیدصلاحیتشده تطبیق کرد، هم اینکه برای محدودشدن کاندیداها و پراکندهنشدن آراء به شش تن اکتفا کردهاند که نامزدهای ریاستجمهوری از هر دو جناح انتخابشدهاند و از هرکدام از این جناحها یک فرد شاخصتر بهعنوان محور بوده و دو نفر هم در کنار او قرارگرفتهاند و این نوعی تدبیر است که بهطورمعمول شورای نگهبان در انتخابات ریاستجمهوری اعمال میکند.
بهنظر میرسد رقابت اصلی انتخاباتی درنهایت بین آقای روحانی ازیکطرف و آقای رئیسی و قالیباف از طرف مقابل خواهد بود. آیا این امکان وجود دارد که کاندیداهای اصولگرا با هم رقابت کنند و شاهد انتخابات چندقطبی باشیم؟
تعداد کاندیداهای اصولگرا بیش از سه نفر نیست و آراء آنها بین این سه تن تقسیم میشود. این درحالیاست که اگر کاندیداهای اصلاحطلب کنارهگیری نکنند نیز همین اتفاق رخ میدهد و آراء شکسته میشود؛ اما کاندیدای اصلاحطلب، آقای جهانگیری بهاحتمال قریببهیقین کنارهگیری میکند و اینجاست که بخشی از آراء به آقای هاشمیطبا اختصاص پیدا میکند و مابقی آراء در سبد دکتر روحانی ریخته خواهد شد.
تحلیل شما از حضور کاندیدای پوششی در کنار کاندیداهای اصلی چیست؟
احتمال ماندن آقای قالیباف در کنار آقای رئیسی بیشتر است؛ اما آقای جهانگیری با حضور آقای روحانی رسماً اعلام کرد که رقابت نمیکند و طبیعی است که بهسود آقای روحانی بعد از مناظرهها کنارهگیری خواهد کرد و اگر اتفاقی رخ دهد ایشان کاندیدای درسایه و پوششی خواهد بود.
دلیل حضور آقای قالیباف بهرغم دوبار شکست در انتخابات ریاستجمهوری چیست؟
حق طبیعی اوست که بتواند کاندیدای ریاستجمهوری شود؛ هرچند که بهدلایلی مهره سوخته محسوب میشود و شانسی برای رأیآوردن ندارد. بهبیاندیگر آقای قالیباف به این نکته اذعان دارد که وی در گذشته دوبار در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کرده و هر دوبار نیز شکستخورده و این درحالیاست که یکبار این حضور در زمانی صورتگرفته که آقای روحانی در انتخابات حضور داشته است؛ به همین دلیل امکان شکست مجدد وی از آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری بسیار بالاست؛ بااینوجود او ترجیح داده که بار دیگر وارد صحنه انتخابات شود و دلایل اصلی این مسئله را باید خود او بیان کند؛ اما در اصل حق طبیعی و اجتماعی ایشان است که کاندیدا شود: چه پیروز میدان شود و چه شکست را تجربه کند؛ البته دوران مدیریت ایشان در شهرداری تهران با حواشی و سروصداهای زیادی همراه بوده است.
آیا حضور آقای رئیسی میتواند برای آقای روحانی چالشبرانگیز باشد؟
خیر. بهنظر بنده آقای رئیسی نمیتواند سبد رأی آقای روحانی را با چالش مواجه کند. احتمال ضعیفی وجود دارد که آقای رئیسی بتواند برداشتی از آراء رئیسجمهور داشته باشد. در مقابل وجود آقای رئیسی از جهاتی بهسود آقای روحانی است؛ زیرا زمانی که مردم احساس کنند رقابت اصلی بین رئیسی و روحانی است با دو نوع تفکر، گرایش و دیدگاه طبیعی است که بیشتر مردم روحانی را بر رئیسی ترجیح میدهند؛ بهخصوص آرائی که موسوم به آراء خاموش یا خاکستری است که آنها یا وارد صحنه نمیشوند یا اگر وارد شوند به اصولگراها مطلقاً رأی نمیدهند؛ بهخصوص اصولگرایی که مثل آقای رئیسی باشد؛ بنابراین فکر میکنم ورود آقای رئیسی نهتنها برای آقای روحانی چالشی ایجاد نمیکند بلکه فرصتی را بهوجود میآورد که آراء خاموش به صحنه ورود پیدا نکرده و بهطبع بهسمت آقای روحانی حرکت کنند.
با توجه به اینکه بیشتر جریانهای اصولگرا بر آقای رئیسی اجماع کردهاند به اعتقاد شما این جریان با این انتخاب چه اهدافی را دنبال میکند؟
به اعتقاد بنده آنان احساس میکنند که آقای رئیسی میتواند آراء جمعی از مردم کمدرآمد و حاشیه شهرها را به خود جذب کند؛ همچنین با استفاده از سیاست و امکاناتی که در اختیار دارد میتواند بخشی از آراء را مثل آقای احمدینژاد که در مقطعی جذب کرد همان نقش را ایفا کند؛ بنابراین این جریان برای رسیدن به هدف خود به آقای رئیسی متوسل شده است؛ درحالیکه وجود ایشان چندان بهنفع اصولگراها نخواهد بود.
آقای احمدینژاد بهرغم توصیه مقام معظم رهبری در انتخابات ثبتنام کرد. بهنظر شما چه اهدافی در پی این اقدام نهفته است که وی توصیه مقام معظم رهبری را نادیده انگاشت؟
آقای احمدینژاد و دوستانش یقین داشتند که دیگر نظام آنان را تحمل نمیکند؛ منتهی برای اینکه در تاریخ سیاسی کشور بمانند و فراموش نشوند وارد صحنه شدند تا نامی از آنان در عرصه رقابت سیاسی ثبت شود؛ زیرا همواره تمایل دارند خود را بین افکار عمومی مطرح کنند و در صدر اخبار و تحلیلهای سیاسی قرار داشته باشند. از سوی دیگر شاید با این حضور درصدد قهرمانشدن بودند تا بتوانند وارد صحنه شوند و تائیدصلاحیت نشوند و به تصور خودشان بهعنوان قهرمان سیاسی قلمداد و ماندگار شوند؛ درنتیجه چنین تصوری صحیح و قابلپذیرش نیست.
بهنظر شما رقبای آقای روحانی در مناظرههای انتخاباتی بر کدام نقاط ضعف دولت مانور تبلیغاتی نشان خواهند داد؟
میتوان بر عملکرد دولتی که مستقر است ایرادهایی را وارد کرد که برخی از آنها وارد است و برخی خیر. مسائل اقتصادی ازجمله اشتغال، رکود و گرانی بیشترین محورهایی است که میتوان به آنها اشاره کرد؛ درحالیکه آقای روحانی در این زمینه موفقیتهای بزرگی بهدست آورد؛ اما ظرفیت کشور محدود و ویرانیهای فراوانی از دولت گذشته برجای مانده بود و آقای روحانی هرچند قوی عمل کرد، اما نتوانست تمامی نواقص و ویرانیها را جبران کند؛ زیرا آواربرداری از مخروبه دولت گذشته حداقل پنج یا شش سال طول خواهدکشید و در یک دوره چهارساله مشخص نخواهد شد. آنان بیشتر روی این مسائل مانور نشان خواهند داد؛ درحالیکه دولت درزمینه سیاست داخلی، خارجی، فرهنگی و برخی مسائل دیگر عملکرد قابل قبولی ارائه داد که آنان نمیتوانند از آن بهرهبرداری سیاسی کنند.