حکایت این روزهای جامعه ایرانی
تعداد بازدید : 78
نگاه به داخل و تبری از خارج
نویسنده : سید رسول رضایی
این روزها شاهد اعتراض در شهرهای مختلف ایران هستیم؛ اعتراضهایی که ریشه و دلایل مختلفی دارد؛ ولی آنچه این روزها بیشتر راجع به آن صحبت میشود این است که مهمترین دلیل اعتراضها، وضعیت نابهسامان اقتصادی و فسادهای موجود است.
با این حال برخی به این موضوع اشاره میکنند که طبق معمول همیشه دستانی خارج از مرزها در حال جهتدهی و هدایت اعتراضهاست.
این احتمال همیشه وجود دارد و دشمنان ایرانزمین اگر چنین نکنند، یکی از خاصیتهای خود را از دست میدهند؛ خاصیتی که همیشه بهدنبال استفاده از فرصت است تا ضربهای وارد کرده و از آن در جهت منافع خود بهرهبرداری کند.
در این میان آنچه وجود دارد این است که دشمنان هم برای رسیدن به اهداف خود نمیتوانند بدون دلیل مردم را تحریک و از احساسهای آنان سوءاستفاده کنند.
به بیانی دیگر، دلایلی وجود دارد که قسمتی از جامعه قابلیت فریبخوردن و تحریکشدن از خارج را پیدا میکند؛ دلایلی که تنها برخی از آنها نبود عدالت اجتماعی و وجود فساد، گرانی و ... است. درحقیقت برای پیبردن به اینکه چرا بخشی از جامعه خاصیت تحریکپذیری پیدا کرده و دشمن نیز از آن استفاده میکند، باید کمی با تأملتر و عمیقتر به قضایا نگاه کرد.
اکثریت جامعه ایرانی، حتی کسانی که درظاهر به برخی از شئونات کمتر توجه میکنند، دارای روحیه دینی هستند؛ زیرا جامعه ایرانی بیش از چهارده قرن است که با فرهنگ اسلامی زندگی میکند و به سبب تاریخ و فرهنگی که دارد، از سر هیجان و نافهمی یا در اثر زور، این خطمشی را انتخاب نکرده است؛ اگر چنین بود مثل افکار مغولی و یونانی که سالها در این سرزمین رواج داشت ولی اکنون اثری از آن نیست، باید اثری از اسلام باقی نمانده باشد؛ با این حال جامعهایرانی با تفکر این راه را انتخاب کرده و این جامعه نزدیک به چهار دهه پیش در راستای همین فکر، انقلابی انجام میدهد و اکنون چهل سال است که با تمام وجود در مقابل همه سختیها ایستاده است.
با این اوصاف پرسشی پیش میآید: آیا این جامعه حق دارد از آرمان و فکر خود که قرنها از آن حمایت کرده و بعد از انقلاب اسلامی این حمایت را به اوج رسانده است، دفاع کند یا خیر؟
به بیانی دیگر، جمهوری اسلامی مثل تمام ساختارهای ناشی از عمل و فکر انسان میتواند دچار ضعف باشد که با توجه به زمان دچار تحول شود.
این انقلاب و نظام نشأت گرفته از آن، بهسادگی بهدست نیامده است که بخواهیم در برابر هر تهدیدی چه داخلی و چه خارجی، بیتفاوت باشیم!
همانطور که سالها تهدیدهای فراوان خارجی را دفع کردهایم، حال نیاز به این داریم که تهدیدهای داخلی رفع شود.
نتیجه «تهدید داخلی» فساد میشود که ریشهاش به ساختارهای ناسالم برمیگردد. بر این اساس گاه با افراد ناصالح و تأثیر آنان بر جامعه مواجه هستید و گاهی با ساختارهای ناسالم و تأثیر آن بر جامعه؛ لذا اگر حتی صالحترین افراد را در رأس یک سیستم خراب قرار دهیم، نتیجه چیز شگفتانگیز و صالحی نخواهد بود.
درحقیقت هشدارِ نیاز به تغییر برخی ساختارها در جمهوری اسلامی، سالهاست به صدا درآمده است؛ ولی متأسفانه به دلایلی که فعلاً مجال پرداختن به آن نیست، کسی این هشدارها را نشنیده یا نخواسته بشنود.
مطابق قانون اساسی، اعتراضهای مدنی حق همه ایرانیان است. شاید اگر طی سالهای گذشته از برگزاری اعتراضهای مدنی حمایت شده بود و در رسانه ملی اقدامهایی جهت توسعه فرهنگ این نوع اعتراضها انجام میشد، امروز شاهد این موضوع نبودیم که این اعتراضها بهراحتی از سوی خارجنشینان تحتتأثیر قرار گیرد و برخی در داخل جهت آنها را دچار تغییر کنند. ولی متأسفانه رسانه ملی به دلایلی درمواقع وقوع وضعیتهای مشابه سعی میکند نشان دهد که اصلاً اتفاقی نیفتاده و هر چه میگویند دروغ است.
فارغ از عملکردها در مواجهه با اعتراضها در کشور طی سالیان گذشته، اعتراضهای مدنی یکی از ابزارهایی است که جامعه ایرانی از آرمانهای خود دفاع کند؛ اما اگر بخواهد این کار را بکند یکسری دشمن گرگصفت و فرصتطلب در خارج از کشور نشستهاند تا از آن سوءاستفاده کنند و ایران واسلام را از بین ببرند؛ اگر هم این کار را نکنند، ساختار ناصالح و افراد فرصتطلب مفسد در داخل، ایران و اسلام را به این سمت خواهند برد.
حال پرسش این است که مردم چه باید بکنند؟ آیا سیستم این قابلیت را دارد که خود را اصلاح کند و مفسدان را از خود پالایش کند؟ کاری که چهار دهه فرصت آن را داشته است و مردم هم صبر کردهاند، اما امروز میبینیم عملاً اتفاقی رخ نداده است.
این اوضاع، انسان را یاد بخشی از کلام حضرت علی (ع) میاندازد که درباره دوران اوج فتنهها از عبارت: «خار در چشم و استخوان در گلو» استفاده میکنند و چهقدر این جمله وصف حال امروز جامعه ایرانی است.
جامعه ایرانی حتی آنان که فقط آرمانشان ایران است و آنان که در کنار ایران، آرمان اسلامی نیز دارند اگر کاری بکنند تا انقلاب اسلامی و ایران و آرمانهای خود را نجات دهند، دشمنان خارجی او، سرزمین و آرمانهای ملی و دینیاش را نابود میکنند و اگر کاری نکند، ساختار و افراد ناصالح داخلی، او و جامعه و آرمانهایش را به این سمت میبرند.هدف از آنچه گفته شد ایجاد یا بیان وجود ناامیدی شدید در جامعه نیست؛ زیرا در ایران برخلاف همه ساختارهای حکومتی در جهان، عنصری تأثیرگذاری به نام ولایتفقیه وجود دارد که میتواند درمواقع نیاز آنچه را موجب رضایت خدا و خلق اوست انجام دهد.
آنچه بهنظر میرسد این است که جمهوریاسلامی به تغییرهای مبرمی نیازمند است و شاید یکی از بهترین تغییرها، ایجاد تغییر نسل گستردهای در نسل مدیران اجرایی کشور است و شاید در کنار آن، ایجاد یک موج دستگیری فراگیر هر مسئول، مدیر و وابستگان به آنهاست که حتی احتمال مشارکت در فساد برای آنان وجود داشته باشد؛ حتی اگر این کار موجب شود که سراسر ادارههای ایران خالی از مدیر، مسئول و بعضاً کارمند شود، بهتر است که این کار هر چه سریعتر انجام شود؛ چراکه خطر اینها بسیار بیشتر از خطر استکبارجهانی، صهیونیسم، آمریکا، اسرائیل و... برای انقلاب اسلامی و ایران و ایرانی است.
در چنین شرایطی میشود لزوم تغییر در قوانین و ساختارها را در نظر گرفت و جمهوری اسلامی، پالایش شده از مفسدان و زمینههای فساد با قدرت بیشتر به راه خود ادامه دهد.
در غیر این صورت امیدی به ادامه وضعیت فعلی نیست؛ زیرا سبک زندگی بسیاری از مسئولان و خانوادههایشان نشانی از این ندارد که آنان برای ایران، ایرانی و انقلاب اسلامی بتوانند حرکتی مثبت انجام دهند.
شاهد این مدعا همین است که ما در قضیه افشای حقوقهای نجومی دیدیم که شاید اگر آن انسان شریفی که برای نخستینبار عکسی از فیش حقوق نجومی یک مدیر پخش نمیکرد، تا قرنها اگر آنان دهها برابر هم حقوق بیشتر میگرفتند، کسی صدایش درنمیآمد؛ چراکه بعضاً حتی مسئولان دلسوز این کشور با توجیه اینکه عمومیکردن این فسادها به صلاح نظام و انقلاب نیست، بیقصد قبلی موجب افزایش آنان شدهاند.درنهایت جمهوری اسلامی باید قبل از اینکه کار به اغتشاشهای خیابانی و سوءاستفاده دشمن از آن میرسید، دست به اصلاحات ساختاری میزد؛ زیرا اکنون اگر این کار را بکند نشان میدهد که فقط تحت فشار، مجاب به انجام کار میشود و این میتواند راهی برای فشارهای بیشتر بر نظام و ملت در آینده باشد.
با این حال و براساس ضربالمثل «ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است»، جمهوری اسلامی باید در اسرع وقت دست به اقدام اساسی برای تغییر در جهت بهبود خود بزند.