بهمناسبت بزرگداشت سیدجمالالدین اسدآبادی:
تعداد بازدید : 1
مردی از جنس شجاعت و شفافیت
نویسنده : زهرا محزونیه
«سیدجمالالدین» در قریه اسدآباد در شعبان 1254 هجری قمری در خانواده شیخالاسلام «اسدآباد» متولد شد. پس از گذراندن دروس ابتدایی در سال 1266 به همراه پدر به «نجف» رفت و در حوزه درس شیخ «مرتضی» از مجتهدان آن عصر تلمذ کرد. چون شیخ مرتضی از مدت ذهن و کثرت هوش سیدجمالالدین مطلع شد، او را به هندوستان فرستاد. در هند سیدجمال علاوه بر مطالعه احوال اجتماعی و سیاسی هند، به زبان انگلیسی نیز آشنا شد. او از هند به مکه رفت؛ از آنجا به اسدآباد برگشت و سپس به تهران آمد و شروع به نشر افکار و عقاید خود پرداخت.
«ناصرالدین شاه» چون از وجود او وحشت کرد، وی را به افغانستان و سپس هندوستان فرستاد. از این زمان آوازه سیدجمالالدین در میان کشورهای اسلامی پیچید. او از هندوستان به حصر رفت و پس از 40 روز توقف در مصر به اسلامبول بازگشت و پس از مدتی دوباره به مصر رفت و انجمن «حبالوطنی» را با 30 عضو تأسیس کرد و در «جامعالازهر» مشغول تدریس و بحث فلسفه ابنسینا شد. در این زمان خطابههایی ایراد کرد که اساس آن ایجاد وحدت اسلامی، برهم زدن تشکیلات جاسوسی و حقهبازی انگلیس، جلوگیری از استعمار آن دولت و تأمین آزادی و استقلال حقیقی ملل اسلام بود. سید از مصر به هندوستان و از آنجا عازم اروپا شد و در پاریس سید روزنامه «عروهالوثقی» را تأسیس کرد.
روزنامة عروهالوثقی که در سراسر جهان اسلام منتشر میشد، متضمن آرا و عقاید سیاسی و اجتماعی سید مبنی بر مساوات و آزادی بود و در روشن ساختن افکار مردم ایران وعثمانی اثر بسزایی داشت. در سال 1303 سید به دعوت «ناصرالدین شاه» به ایران آمد اما چون درباریان ذهن شاه را نسبت به او مشوش کردند، سید با خاطری آزرده به روسیه و از آنجا به اتریش رفت.
در سال 1307 بار دیگر ناصرالدین شاه از افکار و عقاید سید به حیرت افتاد و او را به تهران دعوت کرد؛ لیکن بر اثر دسیسههای دربار، سیدجمال مورد بغض شاه قرار گرفت و در حرم حضرت عبدالعظیم متحصن شد. مأموران شاه او را از آنجا خارج و به عتبات تبعید کردند.
وی ناچار به لندن رفت در لندن روزنامهای به نام «فیباءالخافقین» را به دو زبان عربی و فارسی منتشر کرد و سپس به اسلامبول یا استانبول فعلی، بازگشت. سلطان «عبدالحمید» ابتدا به امید آنکه از عقاید سید درباب ایجاد وحدت اسلام استفاده کند، از او دلجویی کرد؛ لیکن درباریان سلطان و کارگزاران انگلیس به مخالفت با سید برخاستند و در سال 1314 در استانبول مسموم و در همان شهر
مدفون شد.