آیا سرنوشت ونزوئلا برای ایران تکرار میشود؟
نویسنده : زهرا کریمی
شرایط ملتهب سیاسی و اقتصادی کشور در سالی که گذشت باعث شد تا نگرانیهای جدی برای آینده کشور ایجاد شود. مهمتر از افزایش نرخ ارز آن چه بیش از هر مسئلهای شرایط را بغرنج میکند، عدم ثبات در بازار است. از این رو گاها کارشناسانی هستند که از خطر ونزوئلایی شدن ایران صحبت میکنند، اما در مقابل، برخی دیگر از تحلیلگران اقتصادی با بیان دلایلی، تاکید دارند که ایران، ونزوئلا نمیشود. در تحلیل این مسئله باید گفت اقتصاد ونزوئلا از سال ۲۰۱۴ که سقوط قیمتهای نفت اجازه نداد این کشور آمریکایجنوبی بتواند سیستم سوسیالیست خود را با سوبسیدها و کنترل قیمت، حفظ کند، دائماً در حال بدتر شدن است. حالا با فروپاشی اقتصاد وابسته به نفت این کشور، یک ابرتورم با سرعتی باورنکردنی رو به افزایش است. آنچه ونزوئلا را در حوزه داخلی به بحران کشاند، این بود که سیاستهای افزایش رفاه همزمان با سرکوب انگیزههای تولید همراه شد. بهعلاوه، وقتی که قیمت نفت افت کرد، دولت دست از سیاستهای گسترده رفاهی نکشید، بلکه با اتخاذ سیاستهای مخرب سعی در ادامه آن داشت. دو سیاستی که تیر خلاص را به کشور زد، کنترل قیمت ارز و عدم کنترل حجم پول بود. وقتی که دولت با کمبود ارز مواجه شد و قیمت دلار رو به افزایش گذاشت، همچنان سعی کرد قیمت آن را پایین نگه دارد. در نتیجه تقاضا برای محصولات وارداتی کاهش نیافت و انگیزه برای تولیدی که در خارج از کشور خریدار داشته باشد، ایجاد نشد. سیاست مخرب دیگر این بود که برای تأمین مالی هزینهها از چاپ پول استفاده شد. نتیجه این شد که در مدت کوتاهی تورم سه رقمی در کشور ایجاد شد. ارزش پول ونزوئلا روزبهروز و ساعت به ساعت کاهش یافت. در این میان، دقیقاً همان گروههایی که در تبلیغات حکومتی، هدف تمامی سیاستهای رفاهی اعلام میشدند، یعنی گروههای کمدرآمد جامعه، بیشترین صدمه را خوردند این گروهها توانایی مالی مقابله با شوکهای قیمتی بزرگ را نداشتند و با شدت گرفتن بحران به سرعت تمام دارایی و سطح مصرف خود را از دست دادند. در مقابل وقتی ایران را مشاهده میکنیم در مییابیم که هر چند افزایش شدید نرخ ارز و گرانی کالاها در ایران، شباهتهایی را در اقتصاد ونزوئلا ایجاد کرده است، اما این شواهد نمیتواند موجب ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران شود، زیرا ساختارهای این دو اقتصاد هر چند از جهاتی مشابه، اما از جهات بیشتری متفاوت هستند. اقتصاد ایران اکنون برخوردار از درآمد صادراتی چند 10 میلیارد دلاری است که اقتصاد ونزوئلا فاقد این درآمدها است. همچنین رشد پایه پولی و نقدینگی در ایران با آنکه در سالهای گذشته بالاتر از ظرفیتهای پولی اقتصاد ایران بوده، اما هرگز در اندازه کشوری مثل ونزوئلا نبوده است. رشد نقدینگی ماهانه به طور متوسط دو درصدی ایران قابل قیاس با رشد نقدینگی ماهانه به طور متوسط شصت درصدی ونزوئلا نیست. اگر رشد نقدینگی در همه سالهای گذشته هم در تورم تبلور پیدا کند و به نوعی فنر تورمی نقدینگی کامل آزاد شود، ما هرگز به تورمهایی شبیه تورم ونزوئلا نخواهیم رسید. علاوه بر اینکه بخش مهمی از نقدینگی در شبکه بانکی کشور قفل شده و قابلیت تورمزایی در کوتاهمدت را ندارد. از طرف دیگر وابستگی اقتصاد ایران به دوپینگ نفت خیلی کمتر از ونزوئلا است و در شرایط فعلی درآمدهای مالیاتی سهم بیشتری از درآمدهای نفت را در درآمدهای دولت شامل میشود و البته حجم صادرات غیر نفتی ایران هم به نسبت ونزوئلا بسیار قابل توجه است. در حوزه مسائل سیاست خارجی هم که نگاه کنیم میبینیم که تحریمهای چندجانبه و هماهنگ علیه ونزوئلا بسیار اثرگذار بود. ایالات متحده هم جهت با اروپا و تعداد زیادی از کشورهای آمریکای جنوبی فشار بر ونزوئلا را آغاز کردند، اما این مسئله در مورد ایران اتفاق نمیافتد. البته شکی وجود ندارد که تحریمها لطمههای بزرگی به اقتصاد ایران وارد کرده و در آینده بر شدت این آسیبها افزوده خواهد شد. کاهش ارزش پول ملی، کاهش صادرات نفت و درآمدهای نفتی، استرس در جامعه ایران و... همه آثار تحریمها هستند. همچنین بسیاری از شرکتهای خارجی بازار ایران را ترک کردهاند، اما رویکرد یکجانبه آمریکا سبب شده اقدامات متعدد از سوی همپیمانهای این کشور و نیز دیگر کشورها برای کاهش وابستگی به سیستم مالی آمریکا انجام شود و این یک زیان بزرگ برای آمریکا در بلندمدت است. همپیمانهای اروپایی آمریکا در حال آزمایش سیستم پرداخت جایگزین برای سوئیفت هستند تا شرکتهای اروپایی راهی برای ادامه فعالیت در ایران داشته باشند. اگر چه درباره اثرگذاری این سیستم در دور زدن تحریمها تردیدهایی وجود دارد. اما واشنگتن باید به این واقعیت اذعان کند که وجود این سیستم از سلطه سوئیفت و دلار در تجارت جهانی کاسته و به مرور زمان با جایگزین شدن آن و ایجاد سیستمهای مشابه از سوی دیگر کشورها، قدرت آمریکا کاهش مییابد به ویژه اگر دیگر کشورها احساس کنند آمریکا اقدامات یکجانبه انجام میدهد. این یک تحول بزرگ است. اساساً روی آوردن آمریکا به اقدامات غیرهماهنگ با همپیمانهای خود تبعات بزرگی برای این کشور در بر دارد. مسلماً اگر ترامپ بخواهد به هدف خود یعنی اعمال فشار موثر بر ایران دست پیدا کند، راهی جز همراه کردن دیگر کشورها با تحریمها ندارد و یک نکته مهم در این حوزه این است که او نمیتواند از طریق اعمال فشار بر اروپا یا چین آنها را با خود همراه کند. آن کشورها باید تغییر سیاست در قبال ایران را منطقی و مشروع بدانند. تحریمهایی که قبل از انعقاد پیمان هستهای سال ۲۰۱۵ بر ایران اعمال شده حائز این شرایط بود و موثر واقع شد. در نهایت اینکه ایالات متحده در تلاش است اثرگذاری تحریمها را بهعنوان یک ابزار قدرتمند حفظ کند. زیرا اگر اثرگذاری تحریمها از بین برود، گزینه بعدی استفاده از زور یا اقدام نظامی است. در واقع تحریم، کمزیانترین واکنش به اقدامات زیانبار کشورهای دیگر علیه آمریکاست، اما دولت کنونی آمریکا در مورد ایران در این مسیر حرکت نکرده و مسلم است که به اهداف خود از تحریم دست پیدا نمیکند؛ بنابراین ایران هیچ گاه به سرنوشت ونزوئلا دچار نخواهد شد.