انسداد تنگه هرمز از حرف تا عمل
نویسنده : مریم عمادی/ کارشناس ارشد
متعاقب تصمیم کاخ سفید درباره پایان دادن به معافیتهای واردات نفت ایران برای برخی دولتها، مسئولان ایرانی بار دیگر بسته شدن «تنگههرمز» را مطرح کردند. باید گفت تنگههرمز، شریان استراتژیکی است که تولیدکنندههای نفت در خاورمیانه را با بازارهای آسیایی، اقیانوس آرام، اروپا و آمریکای شمالی مرتبط میکند؛ از این رو، از دههها پیش، همواره در قلب تنشهای منطقهای قرار دارد و این نخستین بار نیست که تهران تهدید به بستن تنگه هرمز میکند. موقعیت استراتژیک تنگههرمز در کشورمان موجب میشود که ایران هر از گاهی از این موقعیت خود استفاده کرده و برای رسیدن به اهداف خاص اقتصادی و سیاسی، تهدید به بستن این تنگه کند. برای نخستینبار مانایاد هاشمیرفسنجانی، طی سخنرانی خود در دهه شصت میلادی، این موضوع را مطرح ساخت که اگر ایران بخواهد، میتواند تنگههرمز را ببندد. در زمان احمدینژاد نیز مانور نظامی انجام شد؛ حتی ماکت ناو هوپیمابر ساخته شد که طی مانور نظامی آن را رونمایی کردند تا کشورهای فرامنطقهای که در تنگه هرمز حضور دارند، بدانند امنیت این تنگه توسط کشورهای منطقه کنترل میشود و نیروهای خارجی نمیتوانند آزادانه در این منطقه حرکت کنند. با توجه به طول پنجاه کیلومتری این منطقه و حضور و امکانات نظامی ایران، تهران این پتانسیل را دارد که این تنگه را ببندد.
در تاریخ سوم ژوئیه 2018 «حسنروحانی» تصریح کرد، در صورت ادامه تلاشهای ایالات متحده برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران، این کشور تنگههرمز را مسدود خواهد کرد. در واقع رئیسجمهور به غرب این پیام را داد که صادرات نفت و سهم این کشور در بازار جهانی خط قرمز ایران است و اگر «ترامپ» تهدید خود را برای اعمال فشار علیه صادرات نفت ایران عملی سازد، تهران نیز علیه آمریکا اقدام میکند و قیمت نفت در بازارهای جهانی را بالا میبرد. البته باید در تمام جهان این ادعا را پخش کرد که صادرات نفت ایران تا چهارم نوامبر ۲۰۱۸ به صفر میرسد توجه داشت که ایران میتواند با اعلام ممنوعیت تردد از این تنگه، انسداد آن را کلید بزند؛ ولی در ادامه برای حفظ موضع خود چارهای جز استفاده از امکانات نظامی برای ناامن کردن این تنگه نخواهد داشت.
رخدادی که میتواند به نوعی اعلان جنگ به سایر کشورهای منطقه و آمریکا باشد؛ اما آیا ایران میتواند این تهدید را عملی کند؟ توافق سازمان ملل برای قانون دریانوردی که در دسامبر 1982 به امضا رسید، آبهای منطقهای را دوازده مایل دریایی خارج از ساحل هر دولتی میداند.
با توجه به اینکه کشتیها راهی جز استفاده از دو مسیر شمال و شرق، برای رسیدن به خلیجفارس ندارند، بنابراین باید از آبهای ایران گذر کنند؛ این یعنی دولت ایران میتواند محدودیتهایی را برای عبور و مرور کشتیها از آبهای خود اعمال کند.
حال این مسئله پیش میآید که ایران چند روز میتواند این تنگه را ببندد و در برابر هزینه احتمالی این کار، ایران چه طرحی را آماده کرده است؟ زیرا با بستن این تنگه جریان انتقال نفت دچار توقف و شوکه میشود و این امر برای کشورهایی که نفت را از این منطقه آماده میکنند، بسیار سخت خواهد بود و برای اقتصاد آنها بسیار گران تمام میشود.
مسئله این است که ایران چند روز میتواند این تنگه را ببندد و به دنبال عکسالعمل کشورهای آمریکا و اروپا، ایران چه طرحی دارد؟ البته جنگ به هیچ وجه خوب نیست و با توجه به اینکه آمریکا از توافقنامه برجام خارج شده است، احتمال تشکیل اجماع جهانی علیه ایران دور از ذهن نیست.
مسئله بعد این است که پیامدهای بسته شدن تنگه هرمز چیست؟ باید گفت تا زمانیکه اقتصاد جهانی تا حد زیادی متکی بر عرضه نفت است، با بسته شدن تنگه هرمز، شاهد افزایش شدید قیمتها خواهیم بود و این مسئله موجب ایجاد هراس در تمام بازارهای جهانی میشود. در این شرایط، کویت، قطر، بحرین، عراق و امارات شاهد توقف حملونقل کانتینرهای نفتی خواهند بود و عربستان مجبور میشود نفت خود را از طریق بنادر دریای سرخ صادر کند.
همچنین اکنون «تنگه هرمز» جزو سه گذرگاه مهمی است که یکی از شاهرگهای مهم نفت جهان است که میزان بالای نفت این منطقه، از کشورهای تولیدکننده به کشورهای مصرف کننده ارسال میشود. طبق آخرین آمار در سال 2017 روزانه حدود هجده میلیون بشکه نفت خام و میعات نفتی توسط کشورهای غولپیکر از این تنگه ترانزیت شده است. در واقع 30درصد نفت منتقل شده در کشورهای دنیا، از طریق تنگههرمز ترانزیت میشود و به دست کشورهای مصرف کننده میرسد.
در واقع هرگونه اقدامی که موجب بسته شدن این تنگه شود و امنیت منطقه را از بین ببرد، حجمی از این هجده میلیون بشکه نمیتواند انتقال یابد و این امر، شوک بزرگی به کشورهای وارد کننده نفت وارد میسازد و تأمین انرژی این کشورها را با توجه به گرما و فصل تابستان با مشکل مواجه میکند که این موضوع، نه به نفع کشورهای صادرکننده و نه به نفع کشورهای واردکننده نفت است. بنابراین در صورتی که ایران، این تهدید خود را عملی سازد، در آن صورت کشورهایی که نفت خود را از طریق این تنگه دریافت میکنند با مشکل در رشد اقتصادی خود مواجه میشوند و خواه یا ناخواه، این وقفه در اقتصاد آنها میتواند بر روابط و سیاست خارجیشان بر ایران تأثیر بگذارد.
این اقدام موجب میشود که روابط ایران با کشورهایی که تولید یا مصرف نفت آنها به این تنگه بستگی دارد، دچار تنش شود. این امر بر اثر گذاری ایران بر منطقه خوب نیست و باعث ایجاد تنش بیشتر با کشورهای همسایه ازجمله عربستان خواهد شد. این اقدام موجب میشود، تنش بین ایران و کشورهای منطقهای و فرامنطقهای بسیار شود که این مسئله اصلاً به نفع ایران و کشورهای متفق یا مشکلدار با ایران نیست.