مشکلهای معلمها را جدی بگیریم؛
تعداد بازدید : 0
معلمهایی که مشق عشق می کنند
نویسنده : یلدا توکلی
روز معلم، خاطرههای خوشی میسازد. دیدن شور و اشتیاق دانشآموزها برای تدارک جشن این روز، بزرگترین هدیه برای معلمهاست. امسال نیز بچهها برنامهریزیهای این جشن را از چند هفته قبل انجام دادند و یک خاطره دیگر ساختند؛ درست مثل روزهای خوب مدرسه که در ذهن من نقش بسته است و جشنهایی که با همکلاسیها برای معلمهای خود می گرفتیم . تدریس، یکی از سه حرفه پراسترس است. شاید معلمی یکی از مهمترین شغلهای دنیا باشد؛ اما این شغل به همین میزان سخت است. حدود یک سال پیش تحقیقات «کریکوپر» استاد روانشناسی سازمانی و سلامت دانشگاه منچستر، نشان داد که تدریس یکی از سه حرفه پراسترس است. اما چرا این شغل به میزان سخت است؟ میزان درآمد معلمی نسبت به شغلهای دیگر چقدر است؟ در کشورهای مختلف، معلمها چه درآمدی میگیرند؟«معلم» یعنی کسی که چیزی را آموزش می دهد؛ اما چیزی که سختی این شغل را ایجاد میکند در این کلمه نیست؛ یک معلم دراین باره میگوید: «ما فقط معلم نیستیم؛ کلمه معلم کار ما را کاملا پوشش نمیدهد. ما همینطور برای دانشآموز های خود پرستار، روانشناس، مددکار اجتماعی، مشاور والدین، دستگاه کپی و تقریبا یک پدر و مادر هستیم. اگر شخصیت حقوقی داشته باشید، میتوانید بگویید: «این تعریف شغل من نیست.» ولی وقتی یک معلم هستید باید آماده باشید که هر روز اتفاقی برای شما بیفتد.» اصلیترین دلیل ایجاد استرس برای معلمها، دانشآموزان کلاس هستند. شاید معلمی تنها شغلی باشد که در آن با گروهی مقابل هستید که میخواهند هر کاری کنند تا شما شکسته شوید و این موضوع، پیشه معلمی را استرسزا می کند.از عوامل دیگری که بهعنوان عوامل استرسزا نامبرده شده، میتوان به ساعت کاری، استرس اجتماعی، دقیق بودن این شغل و ... اشاره کرد.اما آیا با توجه به این میزان استرس، معلمها درآمد مناسبی دارند؟
میزان درآمد معلم ها در کشورهای مختلف
در آمریکا درآمد یک معلم که هفته ای 36 ساعت کار می کند، هر ماه حدود پنج هزار دلار است. این درآمد تقریبا برابر با در آمد یک برنامهنویس کامپیوتری در آمریکاست. در آمریکا در آمد دندانپزشک و مهندس تقریبا هشت و شش هزار دلار است.البته میزان درآمد معلمها در کشورهای مختلف، متفاوت است. معلمها درکشور لوکزامبورگ بیشترین در آمد را نسبت به کشورهای دیگر دارند.
نیازی نیست معلمرا آسمانی کنیم
سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، درخصوص وضعیت معلمان گفت: آنقدر راجع به مشکلات معلمان گفتهایم و کاری انجام نشده که دیگر از بیان مشکلات خجالت میکشیم.حمایتمیرزاده افزود: نیازی نیست معلمها را آسمانی کنیم؛ همین که بپذیریم آنها هم کارمند هستند و خانواده و هزینه زندگی دارند، کافی است. معلمان میخواهند آنها را همانند سایر کارمندان در نظر بگیریم و هر چه برای سایر کارمندان در نظر گرفته شد، شامل حال معلمها هم بشود.سخنگوی کمیسیون آموزشوتحقیقات مجلس گفت: هماکنون مدتهاست معلمان مطالبات خود را دریافت نکردهاند و برای پرداخت آن، وعدههای متعددی داده شده که هیچ کدام محقق نشده است. آموزش و پرورش توپ را داخل میدان خزانه کشور انداخته که ماههاست اسناد تحویل شده است، اما همکاری نمیکنند! در چنین شرایطی نه تنها نمیتوان معلمی را شغل انبیا دانست، بلکه نمیتوان از فرهنگیان به عنوان یک کارمند ساده هم سخن گفت زیرا از حداقل مزایای کارمندان محروم هستند.میرزاده بیان کرد: شأن معلم را در همایشها و نوشتهها آنقدر بالا بردیم که فراموش کردیم آنها نیز همانند سایر کارمندان خرج زندگی دارند. اگر معلمان را کارمند نمیدانند، باید برای آنها نظام نامه خاصی را تعریف کنند تا شیوه استخدام و وضعیت پرداخت حقوقشان مشخص شود. وی ادامه داد:برای تحقق اهداف سند تحول بنیادین و کیفی شدن آموزشوپرورش، نخستین معیار توجه به معلمان و بهروزرسانی آنهاست. آری معلم به رفاه، سلامت، آرامش روحی و... نیاز دارد تا بتواند نقش خود را موثر ایفا کند و از جسم و روحش برای تربیت نسلی که میتوانند توسعه پایدار جامعه را تحقق بخشند، مایه بگذارد. یک معلم با عدمکفایت حقوق، مشکلات مسکن ، بیمه درمانی ، تاخیر در پرداختها و...، وقتی درآمد خود را با دیگر مشاغل مقایسه میکند، با مشاهده تبعیضها در همه زمینهها ، با کاهش منزلت اجتماعی، خسته، افسرده میشود و چنانچه باید، نمیتواند معلم موثری باشد. بدون شک ساختارهای سیاسی، تصمیمگیری و نوع ونگرش آنها به سیستم آموزشی، از عوامل اصلی این وضعیت تلقی میشود. ساختارها، معلم را به چشم ابزاری برای مشروعیتسازی دلخواه می دانند؛ نه آموزش دهنده مهارت زندگی ! اما خود جامعه معلمان تا چه اندازه در تداوم و استمرار این وضعیت نقش دارد؟ چه راهکارهایی برای برونرفت از این ساختار دارند ؟آیا فقط با انتقاد در جمع خانواده و همکاران و اعلام نارضایتی از وضع موجود، میشود این وضعیت را تغییر داد؟زمانی که معلمان در کنار هم قرار گیرند، راهکارها را ارائه دهند و پیگیرانه در پی حل معضلات باشند، میتوانند منشا بهبود این وضعیت شوند. معلمان در صورت پیگیری میتوانند تصمیمسازان را به مسیر درست هدایت کند و در تصمیمگیریها مشارکت داشته باشند، ضعف ها را بیان کنند و ضابطهرا جایگزین رابطه سازند. اینهاتحقق نمییابد، اگرسازمانی قوی نداشته باشند.