«حمله به لاریجانیها!» داستان از یک نامه آغاز شد. نیمه مردادماه بود که یک کانال تلگرامی از تصمیم به «مهاجرت یک مقام ارشد نظام به نجف» خبر داد. البته مهاجرت به نجف معمولاً در میان روحانیون بهویژه روحانیون جوانتر برای افزایش سطح حوزویشان امری معمول تلقی میشود. مهرماه سال گذشته سیدعلی خمینی، برادر کوچکتر سیدحسن خمینی، تولیت آستان امام خمینی (ره) و نوه بنیانگذار انقلاب به نجف هجرت کرد؛ شهری که نخستین حوزه علمیه شیعیان در آن تأسیس شد و اغلب ساکنان و مهاجران به آن تاریخساز بودهاند، اما خب این که یک مقام عالی رتبه ترک کرسی کرده و راهی نجف شود، کمتر مرسوم بوده است و از همین رو، این خبر متفاوت و عجیب به نظر میرسید. خیلی طول نکشید که در رسانهها و فضای مجازی نام این مقام عالی رتبه مشخص شود. گفته شد او «آیتاله آملی لاریجانی» است. با این حال همان زمان، فرید مدرسی، روزنامهنگار در توئیتر خود خبر داد که «خبر مهاجرت صادق لاریجانی به نجف از اساس کذب است. پشت پرده این خبرسازی را باید با تأمل و اطلاعات بیشتر تحلیل کرد.»
همزمان با انتشار این خبر، شایعه دیگری نیز مطرح شد. اینکه آیتاله آملی نامهای اعتراضی به رهبری نگاشته و نسبت به بازداشت طبری، معاون خود اعتراض و قصد مهاجرت از ایران کرده است. از آنجا که این خبر در توئیتر «باشگاه خبرنگاران جوان»، رسانه خبری منتسب به صداوسیما و از زیرمجموعههای معاونت سیاسی این سازمان، به عنوان خبری رسمی مطرح شد، دیگر نمیشد به صحت آن شک کرد! خبر از یک کانال موثق و منبع رسمی منتشر شده بود و دیگر «شایعه» و «شنیده» نبود.
با این حال روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام خبر «عزیمت رئیس مجمع را به نجف اشرف و همچنین نامهنگاری با رهبری در مورد برخی متهمان» را تکذیب کرد. و حالا داستان وارد مرحلهای شده که از تکذیب گذشته است. فرید مدرسی که بار اول خبر مهاجرت را تکذیب کرده بود، دیروز با انتشار پستی آن را تأیید کرد و از انتقاد «بسیار تند» آیتاله یزدی خطاب به آملی لاریجانی و البته حسن روحانی خبر داد. مدرسی نوشت که آیتاله محمد یزدی، رئیس جامعه مدرسین و عضو فقهای شورای نگهبان یکشنبه هفته گذشته با مسئولان مرکز بسیج اساتید و نخبگان حوزه علمیه قم دیدار کرده است.
او در این دیدار با انتقاد از آیتاله صادق لاریجانیآملی گفته است: هرچند در مسئلهای نظر ولیفقیه خلاف عقیده من باشد، موظفم که اطاعت کنم؛ چون ضررش کمتر از شکستن حرمت ولایت و حاکمیت است. فلانی میگوید اگر این کار را نکنید به نجف میروم! خوب بروید، آیا با رفتن شما قم بههم میخورد؟ شما در قم بودنتان هم خیلی مؤثر نبود؛ چه رسد که نجف بروید. رئیس دفتری که ۱۰ سال، جای مهمی را اداره کرده دستگیر میشود، بعد اعتراض میکند که چرا گرفتید؟! به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختند! ... از کجا آوردی ساختی؟
یزدی در بخش دیگری از سخنانش، رئیسجمهور را مورد نقد شدید قرار داده و همچنین گفته که اجازه مرجع شدن به یک نفر را نمیدهد.
کمی بعد البته در حالی که شاهد موج واکنشها به این خبر بودیم، روابط عمومی جامعه مدرسین اعلام کرد توئیت منتشر شده در این باره تأیید نمیشود، اما در عین حال یک عضو جامعه مدرسین آن را تأیید کرد.
آیتاله مرتضی مقتدایی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، در گفتوگو با ایرنا پلاس درباره انتقاد آیتاله یزدی از آیتاله آملی لاریجانی گفت: در مردادماه جلسات جامعه مدرسین تعطیل است. ما از یک هفته قبل از مرداد اصلاً جلسه نداشتیم. آقای یزدی این گونه مطالب را که در ذهنشان بود گاهی در جلسات جامعه مدرسین مطرح میکردند و حالا علنی آن را بیان کردهاند. اگر با من مشورت میشد میگفتم طرح علنی این مسائل به مصلحت نیست، ولی حالا خودشان صلاح دیدند. ولی من در این قضیه بهطورکلی وارد نمیشوم.
آیتاله غرویان هم بیشتر به بخش نقد تند یزدی به حسن روحانی و اینکه آیتاله یزدی گفته از مرجع شدن یک نفر جلوگیری میکند، پرداخت و تاکید کرد این ادبیات تند و همراه با افراط دیگر جواب نمیدهد و به ضرب و زور مرجعیت درست نمیشود.
حجتالاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی، مدرس حوزه علمیه قم هم اظهارات آیتاله شیخ محمد یزدی را «صرفاً سیاسی» و «غیرمفید» دانست و گفت: به نظر میرسد که فصل این جور ادبیات و سخن گفتنها تمام شده است.
اشاره جوادی آملی و غرویان به بخشی از اظهارات منتسب به آیتاله یزدی درباره مرجعیت آیتاله محمدجواد علوی بروجردی است. اما داستان به همین جا ختم نمیشود. فاز دیگر متفاوت شدن برخوردها با بیت لاریجانی از سنگر صدا و سیما استارت خورده است. در واقع یک شبه رویکرد رسانه ملی نسبت به رئیس سابق قوه قضائیه تغییر کرده است! ابتدا باشگاه خبرنگاران جوان خبر هجرت آملی به نجف را منتشر میکند و پشتبند آن در یک برنامه تلویزیونی زنده، دو مجری «مرتضی حیدری» و «اسفندیاری» همزمان با موج تخریبها و انتقادات از آملی لاریجانی، از دستور رئیس پیشین قوه قضا برای بازداشت مجریان پایش پرده برمی دارند.
کمی بعد، در یک برنامه دیگر، یک روحانی هم به بهانه ساخت و سازهای اشرافی در حوزههای علمیه، پای رئیس سابق قوه قضائیه را پیش کشیده و علناً با نام بردن از وی میگوید که «قبل از گیردادن به ویلاهای لواسان به حوزه لواسان باید گیر بدهید.»
البته معلوم نیست در رسانه ملی دقیقاً کی به کیست و چه کسی سیاستها را مشخص میکند چون روز گذشته رئیس بسیج صدا و سیما در توئیتی با انتقاد از این رفتار از مجریانی که علیه آملی لاریجانی صحبت کردند، نوشت که اگر واقعاً چنین اتفاقی افتاده، چرا در زمانی که ایشان در آن سمت بوده هیچ وقت گلایهای نکردند و از ترس سکوت کرده بودند؟
حالا برخی تحلیلها این است که سنگر بعدی «علی لاریجانی» است. کسی که گمانههای قوی درخصوص حضور او در انتخابات ریاست جمهوری 1400 وجود دارد و این حضور میتواند به شدت تحت تأثیر ماجرای آملی لاریجانی قرار بگیرد. سالهای سال هیچ کس جرأت نداشت کوچکترین نقدی به لاریجانیها بکند. حتی داستان فاضل لاریجانی را هم میشد زیرسبیلی رد کرد! حالا گویا معادلات عوض شده است. یک لاریجانی دیگر در قدرت نیست و آن یکی قدرت گذشته را حتی در مجلس هم ندارد و البته بخشی از اصولگرایان به شدت مخالف قدرت گرفتن بیشتر از این ِ علی لاریجانی هستند. داستان آیتاله آملی هم که به نظر میرسد تمام شده است. خب به نظر میرسد حق با «زاکانی» بود. او حداقل دو رئیس قوه را بیچاره کرد و شاید باعث شود رئیس مجلس هم از همین پاشنه آشیل ضربه بخورد.