تظاهرات، در پی ماجرای شناسایی ویروس «اچآیوی»
تعداد بازدید : 0
در لردگان کوتاهی از کیست؟
نویسنده : مریم عمادی
مبتلاشدنِ تعدادی از اهالی یکی از روستاهای شهرستان «لردگان» به ویروس «اچآیوی»، یکی از اتفاقهای تلخ روزهای اخیر بود که خبر آن در رسانههای مختلف منتشر شد. اخبار موثق دریافتی حاکی از آن است که براساس بررسیهای پزشکی انجام شده، مجموع افراد آلوده به این ویروس ۲۲ نفر بودهاند و آلودگی تمام ساکنان روستا واقعیت ندارد. همچنین درمیان مبتلایان به ویروس، یک نوزاد هفت ماهه نیز وجود دارد. براساس اعلام وزارت بهداشت، بیماران بین ۵ تا ۱۰ سال قبل به این ویروس آلوده شدهاند. منشا آلودگی افراد، کاملاً مشخص است و هیچ ارتباطی به آزمایشهای مربوط به دیابت، فشارخون و... ندارد. به دلیل رعایت اخلاق پزشکی، امکان اعلام منشا آلودهشدن مبتلایان به ویروس وجود نخواهد داشت. در پی این واقعه، عدهای مقابل ساختمان شبکه بهداشت و درمان «لردگان» اعتراض کرده و طی آن خواستارِ روشن شدنِ دلیل ابتلا به بیماری و شفافسازی آمار مبتلایان به ایدز بودند. اعتراضاتی که در ادامه آن، برخی افراد به این ساختمان حمله کردند و آن رابه آتش کشیدند. اگر چه در پی رسانهای شدن این اتفاق، رسانههای ضدانقلاب و معاند تلاش فراوانی انجام دادند که از این موضوع سوءاستفاده کنند، اما براساس اخبار اوضاع شهر برخلاف ناآرامیهای روزهای گذشته رو به آرامش گذاشته و وضعیت عادی بر شهر حکمفرما شده است.
مسئولان اینکه یک موضوع اجتماعی در یک روستا چگونه به یک مسئله و مشکل امنیتی تبدیل شده است، نیاز به بررسی دارد. بدون شک اگر در همان روزهای اولیه انتشار فیلمهای این اتفاق در رسانهها، اقدامات لازم از سوی نهادهای مربوطه صورت میگرفت، هم به بیماری مردم بهتر و سریعتر رسیدگی میشد، هم به بیتالمال خسارت وارد نمیشد و هم اینکه عدهای فرصت بهرهبرداری از این حادثه را در جهت منافع خود پیدا نمیکردند و ابعاد ماجرا این چنین گسترش نمییافت. اگر مسئولان مربوطه به جای نامهنگاری و انتشار آن در رسانههای اجتماعی، مبادرت به اعزام سریع هیئتی از تهران میگرفتند یا اینکه خود در محل حضور پیدا میکردند و با بزرگان روستا جلساتی برگزار میکردند، میتوانستند ضمن جلب اعتماد مردم، از بروز اتفاقات بعدی پیشگیری کنند. نامهنگاری علنی بدون اینکه از نزدیک، مشکل مردم بررسی شده باشد و فضای فرهنگی روستا در نظر گرفته شود، به جای اینکه به مثابه آبی بر آتش باشد، میتواند مانند بنزین بر آتش باشد و همین امر موجب گسترش ناآرامیها شد؛ به گونهای که مردم یکی از خواستههای خود را عذرخواهی مسئول مربوطه بیان میکنند. مسئولان وزارت بهداشت اگر مدعیاند از مدتها قبل به پایش این موضوع پرداخته بودند، بهتر بود از بدو اطلاع از بیماری تعدادی از اهالی روستا با توجه به حساسیتهای فرهنگی منطقه، عدهای کارشناس را برای صحبت با بزرگان و معتمدان گسیل میداشتند تا به شیوهای معقول، اولاً اطلاعرسانی لازم به بیماران صوت گیرد و ثانیاً این موضوع چنانکه خود مسئولان وزارت بهداشت بعداً مورد تاکید قرار دادند، با حفظ احتیاط و رعایت شئونات فرهنگی آنان انجام شود. متاسفانه در نامه علنی وزیر بهداشت این نکته مغفول ماند و بهرغم تاکید همین نامه بر رعایت این موضوع و لزوم توجه به آن، انتشار علنی نامه باعث گستردهترشدن حساسیت و رنجش یاد شده گردید. مردمان این منطقه مانند سایر اقوام ایرانی از عواطف پاک سرشارند و نشان دادهاند که در صورت برخورد درست، با مشکلاتشان منطقی برخورد میکنند. این اتفاق بار دیگر مسئله پیچیدگی پدیدههای اجتماعی را نشان میدهد که در آن حتی علم پزشکی نیز نباید خود را از ابعاد فرهنگی اقداماتش بی نیاز ببیند.
مردم
از سوی دیگر اگر چه مردم حق دارند از وضعیت بهوجودآمده ناراحت باشند، اما بدون شک با آرامش و صبوری بهتر میتوانستند به پیگیری این مشکل بپردازند. آنها حتی میتوانستند با تجمع خواستههای خود را بیان کنند اما اجازه سوءاستفاده به عدهای معدود که در پی تنش و صدمه به بیتالمال هستند را ندهند. در برخی از فیلمهای منتشر شده از این حوادث نیز پرهیز دادن از این امر از سوی اندکی از معترضان آشکار است. معترضان اگر نمایندگانی تعیین میکردند، شاید بهتر میتوانستند اهداف و خواستههای خود را پیگیری کنند.
رسانهها
در این بین رسانهها نیز چنان که بایدوشاید موضوع را پیگیری درستی نکردند. شاید اگر در همان روزهای ابتدایی، رسانهها سخنان مردم مبتلا به بیماری را منتشر میکردند و از مسئولان مربوطه پیگیری موضوع را میخواستند، زمینه جلب توجه به این مشکل فراهم میشد و علاوه بر کمک به مردم، امنیت نیز بهتر تأمین میشد. اما درحالحاضر رسانهها بعد از گسترش تجمعات، صرفاً مبادرت به ارائه گزارشاتی از تجمعات و خسارتهای وارده میکنند. گفتنی است با اینکه در این زمینه هیچ دستورالعمل امنیتی به رسانه اعلام نشده بود، به نظر میرسد نوع مواجهه متعارف در این زمینه (براساس تجربه سالهای قبل) که متکی بر صورتبندی سریع مسئله به شیوهای امنیتی - آن هم تعریف «سخت» از امنیت- است رسانههای ما را به ترسهایی موهوم و بیوجه مبتلا ساخت که ریسک جسارت و طرح موضوع را در انعکاس این دست مسائل در رسانهها به شدت پایین میآورد. نگاهی به نحوه انعکاس اعتراضات لردگان در رسانههای مکتوب، به خصوص رسانههای آنلاین نشان میدهد که اغلب آنها پس از حدود پنج ساعت از انتشار فیلمها و تصاویر حادثه در فضای مجازی آن هم از سوی منابع رسانهای مجعول و به شدت فرصتطلب آرام آرام شروع به انعکاس آن کردند! باید بدانیم که در تعریف «نرم» از امنیت که بسیار کارآمدتر از شیوههای دیگر برخورد با اعتراضات اجتماعی عمل میکند، این رسانهها هستند که در خط مقدم قرار دارند و با هوشیاری و درایت لازم از شکلگیری و گسترش یک مسئله اجتماعی به مسئلهای سیاسی و امنیتی جلوگیری میکنند. با توجه به سهلانگاریهای صورت گرفته، مشخص است موضوعی که یک مسئله اجتماعی بود، با فرصتطلبی عدهای و سوءاستفاده رسانههای ضد انقلاب، به یک مشکل تبدیل شد. با وقوع چنین اتفاقی عملاً متضرر اصلی باز همان مردمی هستند که به بیماری ابتلا شدهاند. این اتفاق نشان داد در مواقع حساس تا چه میزان مدیریت بحران میتواند به مردم آسیب دیده کمک کننده باشد.
ادامه از صفحه یک ...
شبکه بهداشت و درمان «لردگان» اعتراض کرده و طی آن خواستارِ روشن شدنِ دلیل ابتلا به بیماری و شفافسازی آمار مبتلایان به ایدز بودند. اعتراضاتی که در ادامه آن، برخی افراد به این ساختمان حمله کردند و آن رابه آتش کشیدند. اگر چه در پی رسانهای شدن این اتفاق، رسانههای ضدانقلاب و معاند تلاش فراوانی انجام دادند که از این موضوع سوءاستفاده کنند، اما براساس اخبار اوضاع شهر برخلاف ناآرامیهای روزهای گذشته رو به آرامش گذاشته و وضعیت عادی بر شهر حکمفرما شده است.
مسئولان
اینکه یک موضوع اجتماعی در یک روستا چگونه به یک مسئله و مشکل امنیتی تبدیل شده است، نیاز به بررسی دارد. بدون شک اگر در همان روزهای اولیه انتشار فیلمهای این اتفاق در رسانهها، اقدامات لازم از سوی نهادهای مربوطه صورت میگرفت، هم به بیماری مردم بهتر و سریعتر رسیدگی میشد، هم به بیتالمال خسارت وارد نمیشد و هم اینکه عدهای فرصت بهرهبرداری از این حادثه را در جهت منافع خود پیدا نمیکردند و ابعاد ماجرا این چنین گسترش نمییافت. اگر مسئولان مربوطه به جای نامهنگاری و انتشار آن در رسانههای اجتماعی، مبادرت به اعزام سریع هیئتی از تهران میگرفتند یا اینکه خود در محل حضور پیدا میکردند و با بزرگان روستا جلساتی برگزار میکردند، میتوانستند ضمن جلب اعتماد مردم، از بروز اتفاقات بعدی پیشگیری کنند. نامهنگاری علنی بدون اینکه از نزدیک، مشکل مردم بررسی شده باشد و فضای فرهنگی روستا در نظر گرفته شود، به جای اینکه به مثابه آبی بر آتش باشد، میتواند مانند بنزین بر آتش باشد و همین امر موجب گسترش ناآرامیها شد؛ به گونهای که مردم یکی از خواستههای خود را عذرخواهی مسئول مربوطه بیان میکنند. مسئولان وزارت بهداشت اگر مدعیاند از مدتها قبل به پایش این موضوع پرداخته بودند، بهتر بود از بدو اطلاع از بیماری تعدادی از اهالی روستا با توجه به حساسیتهای فرهنگی منطقه، عدهای کارشناس را برای صحبت با بزرگان و معتمدان گسیل میداشتند تا به شیوهای معقول، اولاً اطلاعرسانی لازم به بیماران صوت گیرد و ثانیاً این موضوع چنانکه خود مسئولان وزارت بهداشت بعداً مورد تاکید قرار دادند، با حفظ احتیاط و رعایت شئونات فرهنگی آنان انجام شود. متاسفانه در نامه علنی وزیر بهداشت این نکته مغفول ماند و بهرغم تاکید همین نامه بر رعایت این موضوع و لزوم توجه به آن، انتشار علنی نامه باعث گستردهترشدن حساسیت و رنجش یاد شده گردید. مردمان این منطقه مانند سایر اقوام ایرانی از عواطف پاک سرشارند و نشان دادهاند که در صورت برخورد درست، با مشکلاتشان منطقی برخورد میکنند. این اتفاق بار دیگر مسئله پیچیدگی پدیدههای اجتماعی را نشان میدهد که در آن حتی علم پزشکی نیز نباید خود را از ابعاد فرهنگی اقداماتش بی نیاز ببیند.
مردم
از سوی دیگر اگر چه مردم حق دارند از وضعیت بهوجودآمده ناراحت باشند، اما بدون شک با آرامش و صبوری بهتر میتوانستند به پیگیری این مشکل بپردازند. آنها حتی میتوانستند با تجمع خواستههای خود را بیان کنند اما اجازه سوءاستفاده به عدهای معدود که در پی تنش و صدمه به بیتالمال هستند را ندهند. در برخی از فیلمهای منتشر شده از این حوادث نیز پرهیز دادن از این امر از سوی اندکی از معترضان آشکار است. معترضان اگر نمایندگانی تعیین میکردند، شاید بهتر میتوانستند اهداف و خواستههای خود را پیگیری کنند.
رسانهها
در این بین رسانهها نیز چنان که بایدوشاید موضوع را پیگیری درستی نکردند. شاید اگر در همان روزهای ابتدایی، رسانهها سخنان مردم مبتلا به بیماری را منتشر میکردند و از مسئولان مربوطه پیگیری موضوع را میخواستند، زمینه جلب توجه به این مشکل فراهم میشد و علاوه بر کمک به مردم، امنیت نیز بهتر تأمین میشد. اما درحالحاضر رسانهها بعد از گسترش تجمعات، صرفاً مبادرت به ارائه گزارشاتی از تجمعات و خسارتهای وارده میکنند. گفتنی است با اینکه در این زمینه هیچ دستورالعمل امنیتی به رسانه اعلام نشده بود، به نظر میرسد نوع مواجهه متعارف در این زمینه (براساس تجربه سالهای قبل) که متکی بر صورتبندی سریع مسئله به شیوهای امنیتی - آن هم تعریف «سخت» از امنیت- است رسانههای ما را به ترسهایی موهوم و بیوجه مبتلا ساخت که ریسک جسارت و طرح موضوع را در انعکاس این دست مسائل در رسانهها به شدت پایین میآورد. نگاهی به نحوه انعکاس اعتراضات لردگان در رسانههای مکتوب، به خصوص رسانههای آنلاین نشان میدهد که اغلب آنها پس از حدود پنج ساعت از انتشار فیلمها و تصاویر حادثه در فضای مجازی آن هم از سوی منابع رسانهای مجعول و به شدت فرصتطلب آرام آرام شروع به انعکاس آن کردند! باید بدانیم که در تعریف «نرم» از امنیت که بسیار کارآمدتر از شیوههای دیگر برخورد با اعتراضات اجتماعی عمل میکند، این رسانهها هستند که در خط مقدم قرار دارند و با هوشیاری و درایت لازم از شکلگیری و گسترش یک مسئله اجتماعی به مسئلهای سیاسی و امنیتی جلوگیری میکنند. با توجه به سهلانگاریهای صورت گرفته، مشخص است موضوعی که یک مسئله اجتماعی بود، با فرصتطلبی عدهای و سوءاستفاده رسانههای ضد انقلاب، به یک مشکل تبدیل شد. با وقوع چنین اتفاقی عملاً متضرر اصلی باز همان مردمی هستند که به بیماری ابتلا شدهاند. این اتفاق نشان داد در مواقع حساس تا چه میزان مدیریت بحران میتواند به مردم آسیب دیده کمک کننده باشد.