چرخه ایستای مدیران ورزشی همچنان بیتغییر
تعداد بازدید : 1
اصلاً داورزنی خوب! آیا هیچ مدیر دیگری نداریم؟
خبرآنلاین: رئیس اسبق فدراسیون والیبال با استعفا از سمت معاونت وزارت ورزش، یک بار دیگر به جایگاه ریاست بر ورزش والیبال برگشته است.
محمدرضا داورزنی، از مدیران شناخته شده و قدیمی ورزش ایران است. او که سابقه مدیریت و ریاست در ورزش را در دهه 60 و 70 دارد، با ریاست بر فدراسیون والیبال از سال 1385 تا 1396 بیش از گذشته شناخته شد و نتایج خوب والیبال و پیشرفت این رشته در عرصه جهانی و حضور در رقابتهای المپیک برای اولین بار،از رئیس این فدراسیون چهره یک مدیر موفق را ساخت.
داورزنی در سال 1396 ترجیح داد از والیبال کنار برود و حضور در وزارت ورزش را برای پذیرفتن پست معاونت توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای انتخاب کرد.
او حالا پس از دو سال یک بار دیگر به والیبال برگشته و با پیروزی در انتخابات ریاست فدراسیون، قصد دارد یک بار دیگر و در آستانه بازیهای حساس انتخابی المپیک 2020 مدیریتش را بر یکی از محبوبترین ورزشهای ایران آغاز کند.
با این حال شاید بهتر بود داورزنی، پیش از حضور برای انتخابات و استعفا از سمت معاونت وزیر و در نهایت کسب اعتماد مجمع برای تصدی پست ریاست فدراسیون، به سوالاتی پیرامون عملکرد خود در 11 سال ریاست بر والیبال و دو سال حضور در وزارت ورزش پاسخ میداد. سوالاتی از این قبیل که چرا یک مدیر که در جایگاه معاون وزیر قرار دارد، باید حضور در یک فدراسیون را به حضور در وزارت ورزش ترجیح دهد؟ آیا این ترجیح، به نزدیک بودن پایان عمر دولت دوازدهم مرتبط است؟ یا اینکه آقای داورزنی در دو سال حضورشان به عنوان معاون وزیر ورزش دقیقاً چه کارنامهای از خود به جا گذاشتهاند؟ اگر ایشان در این دو سال عملکرد خوبی داشته، پس چرا از این پست استعفا دادهاند و چرا مسعود سلطانی فر هم با آن موافقت کرده است؟ اگر عملکردشان خوب نبوده، پس اساساً چه لزومی دارد که مجدداً از ایشان در پستی دیگر استفاده شود؟ آیا بهتر نبود معاون سابق وزیر ورزش ابتدا درمورد ابهامات و پرسشهایی جدی که درباره دخالتش در روند فنی و مدیریتی فدراسیونهای بوکس، تکواندو و چوگان وجود دارد پاسخ میگفت و بعد یک بار دیگر ردای ریاست بر فدراسیون والیبال را بر تن میکرد؟
جای خالی مدیران تازه نفس
وریا غفوری، کاپیتان تیم استقلال چندی پیش بعد از بازی مقابل صنعت نفت آبادان از فقر مدیر در ورزش سخن گفت. صحبتی دقیق و درست که صحت آن خیلی وقت است به اثبات رسیده.
حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که محمدرضا داورزنی، مدیری خوب و نمونه است و عملکردش چه در فدراسیون و چه در وزارت ورزش بینقص بوده،میتوان این پرسش را مطرح کرد که آیا واقعاً هیچ گزینه مطلوب و قابل وثوقی برای هدایت سکان مدیریت والیبال ایران در دسترس نیست که به چرخه ثابت و ایستای مدیران در ورزش ایران خاتمه دهد؟ آیا دانشکدههای مدیریت در دانشگاههای سراسر کشور نتوانستهاند مدیرانی تربیت کنند که با استفاده از چاشنی جوانی و مهارت کار را برعهده بگیرند؟ یا مشکل در جای دیگری است که افراد جدید و مدیران تازه نفس، از وزارت ورزش گرفته تا فوتبال و والیبال جایی در تصمیمگیریها ندارند و عرصه همچنان در اختیار مدیران دو یا چند شغله، بازنشسته، امتحان پس داده و پا به سن گذاشته است؟