درباره سریال شکست خورده شبکه نمایش خانگی؛ «دل»
تعداد بازدید : 1
منوچهر هادی و کارخانه پولسازی
خیلی از ایدههایی که امروز تضمینکننده فروش گیشه در سینمای کمدی هستند را هادی بهشکل جدی برای نخستین بارها مورد استفاده قرار داده است
طی این سالها و در پی محبوبیت «شهرزاد» شبکه نمایش خانگی رونق دوچندانی گرفت و بسیاری از کارگردانان عرصه را برای پولسازی فراهم دیدند و وارد شبکه نمایش خانگی شدند. هادی که در این سالها از پولسازترین کارگردانان سینمای ایران بوده است هم از این رقابت عقب نماند و با سریال «عاشقانه» وارد شبکه نمایش خانگی شد. سریالی که همانطور که از نامش پیداست، چند ماجرای عاشقانه را دستمایه خود قرار میداد و با شرح زندگی و روابط مدرن زوجها و جوانان، توجهها را بهخود جلب کرد.
میتوان گفت در میان سریالهای امروزی شبکه نمایش که قصهشان را در همین سالها تعریف میکنند و به بستر تاریخ گریز نمیزنند مانند «شهرزاد» یا «قهوه تلخ» بیش از باقی سریالهای پیشین دیده و محبوب شد. بههر حال امکانات باز و خط قرمزهای کمرنگتر در شبکه نمایش خانگی، دست سازنده را برای پرداختن به داستانهای عشقی و خصوصاً ممنوعه بیشتر باز میگذاشت و همین استفاده از عدم وجود خط قرمزهای صریح و بهروز بودن و شباهتش به متن روز جامعه ایران بود که «عاشقانه» را اینچنین همهگیر کرد.
بعد از موفقیت «عاشقانه» حالا با آغاز پخش «دل» منوچهر هادی آمده است تا باز هم آمار جدیدی را در فروش جابهجا کرده و بهنام خود ثبت کند. همین حالا باوجود اینکه زمان زیادی از شروع پخش سریال نگذشته است، «دل» با ثبت رکورد ۶۰ میلیون دقیقه تماشا در مجموع سه قسمت اول، میزان تماشای سریالهای «مانکن» و «هیولا» را در مدت مشابه انتشار پشت سر گذاشت.
فرمول پولسازی هادی و آثارش
بیاغراق هوش اقتصادی منوچهر هادی در مواجهه با رسانه سینما، بالاست. خیلی از ایدههایی که امروز تضمینکننده فروش گیشه در سینمای کمدی هستند را هادی بهشکل جدی برای نخستین بارها مورد استفاده قرار داده است. مثلاً درباره «من سالوادور نیستم» ایده فیلمبرداری در خارج از ایران، آن برگ برنده است که بعدتر بارها مورد استفاده قرار گرفت. فیلمبرداری در برزیل دو امکان مهم را به سینمای گیشهای ایران نشان داد: اول اینکه تماشاگر با تماشای فیلمی در برزیل، انگار شبیه به یک توریست، به برزیل سفر میکرد. طبیعت و شهرهایی را میدید که امکان دیدن آن را از نزدیک ندارد و با جنبههای فرهنگی غریبهای آشنا میشد که پیشتر برایش ممکن نبود.
همچنین حضور زنان بیحجاب در فیلم (چه در پس زمینه هر پلان و چه در استفاده از بازیگران غیرایرانی در نقشهای فرعی داستان) جذابیتی مضاعف برای تماشاگر ایجاد میکرد. در زمان اکران «سالوادور» عکس زن برزیلی بیحجاب روی پوستر همانقدر که حاشیهآفرین شد، البته به فروش فیلم کمک کرد. فیلمهای پرفروش زیادی مانند «تگزاس ۱ و ۲»، «خانم یایا» و... از همین فرمول خارج شدن از ایران برای فروش بیشتر استفاده کردند و موفق هم شدند.
عامل پولساز دیگر استفاده از شوخیها و تکهکلامهای جنسی زیاد در فیلمها بود. از همان «سالوادور» تا «آینه بغل» فیلمهای هادی پر از شوخیهای خط قرمزی عموماً جنسی است که سالن سینما را از خنده حضار منفجر میکرد. این هم عامل بسیار تاثیرگذاری در فروش فیلمهای هادی بود. هرچند این شوخیها همیشه در سینمای کمدی ایران وجود داشتند، اما استفاده بسیار زیاد و اشباع شده هادی از این شوخیها و نزدیکی بیش از اندازه آنها به خط قرمزها دروازه جدیدی را به روی سینمای کمدی و گیشهای باز کرد.
«رحمان ۱۴۰۰» قله اوج موفقیت استفاده از شوخیهای مستهجن جنسی بود. بهقدری که حتی صدای بسیاری از خانوادهها را که برای تماشای یک کمدی خانوادگی به سینما آمده بودند درآورد. البته همین که سالن سینما در سال ۹۷ با شوخیهایی منفجر شود که ده سال قبل جوکهای خالیاش را در مسیجها و پیامکهایش میشد یافت، یک ضعف فرهنگی بزرگ محسوب میشود و مایه اصلی تأسف است، اما هادی بهخوبی توانست این ضعف و ایراد فرهنگی را بدل به بخش تولیدی اصلی کارخانه پولسازی خود کند.
تبلیغات حرفهای مجازی و مانور زیاد تبلیغاتی روی آثار از مرحله تولیدشان با انتشار تصاویر بازیگران مطرح یا فیلمهایی از پشت صحنه و کمپینهای مجازی که برای این آثار تعریف میشود هم عامل سومی است که اصلاً نباید آن را دستکم گرفت. به قول انگلیسیها اگر هزار تومن سود از محصولتان درمیآورید باید نهصد تومنش را خرج تبلیغات کنید تا سوددهی واقعی هویدا شود.
این سه اصلیترین بازوهای چرخه پولسازی هادی در سینمای ایران هستند. در کنار اینها سوءاستفاده از موقعیتهای سیاسی و تبدیل مسائل جدی به شوخیهایی منفعل و دم دستی، نمایش روابط مدرن و افسارگسیخته (نمونه خوبش کاراکتر هومن سیدی در سریال «عاشقانه» است) و پردازش کاراکترهایی سوپر لاکچری با زندگی پر زرق و برق و استفاده از خانهها و ماشینهای لوکس و آنچنانی که مخاطب آرزوی داشتن آنها را در سرش میپروراند، از جمله عوامل مهم دیگری بودند که کارخانه پولسازی سینمایی منوچهر هادی را پابرجاتر از پیش کردند.
فروش همواره با حاشیه همراه است
بههرحال فروش زیاد و پولسازی علاوه بر حواشی مختلف، قدرت کاذبی به سازنده میدهد و منچهر هادی هم از هجوم این قدرت کاذب در امان نماند و یکباره بدجور خودش را گم کرد. بعد از حواشی پیشآمده برای «رحمان ۱۴۰۰» در جواب انتقادات کوبنده مردم، منتقدان و رسانهها پست طلبکارانه و بیشرمانهای منتشر کرد و بهشکل زشتی پاسخ انتقادها را اینگونه داد: «اگر در فیلم «رحمان ۱۴۰۰»، شوخی باشد که دوستان، اسم آن را «شوخی جنسی» گذاشتند، شوخیهایی است که ارشاد به آن مجوز داده و لازمه فیلم کمدی است. این شوخیها قابل پخش و متعارف است. برخی طوری میگویند، شوخی جنسی که انگار، خدایی نکرده، ما فیلمی ساختیم که در شأن خانواده و مردم ایران نیست. وقتی یک فیلمی، اینچنین از آن استقبال میشود، ۲۲ میلیارد میفروشد و بالای دو میلیون نفر، فیلم را دیدند، مگر میشود به شعور این دو میلیون نفر توهین کرد؟
دوستانی هم که از واژههای سخیف و مبتذل استفاده میکنند، ابتذال آن مغز کثیفشون است، مزخرف درواقع خودشان هستند، این فیلم تأیید شده است. هر نقدی که با ادبیات محترمانه باشد، ما استقبال میکنیم. ولی کسی که ادب و تربیت خانواده و اجتماعی ندارد، توجهی به او نمیکنیم.» این پاسخ زننده بهخوبی جایگاه فرهنگی واقعی منوچهر هادی، بعد از شهرت را نمایان میکند.
از «دل» باید چه انتظاری داشت؟
«دل» هم آن طور که در اپیزودهای اولیهاش نشان داده از همان الگوهای همیشگی استفاده میکند. از روابط پیچیده عشق و خیانت و عاشقانههای ضربدری که الگویش را عیناً از روی سریالهای ترکی برداشته است.
درحالی که عموم هنرمندان به ضعف و کیفیت پایین داستانگویی و روایتپردازی این سریالها انتقاد میکنند و حتی در میان هنرمندان جدیتر تنها به سخره گرفته میشود، منوچهر هادی همان طور که گفته شد از سینما تنها و تنها به دنبال وجه تجاری آن است و این هنر را بهچشم ماشین چاپ اسکناس میبیند، با کپی کردن از روی دست سریالهای ترکی «دل» را ساخته است.
همان طور که پیشتر نسخه منفعلترش را برای صدا و سیما تحت عنوان «دلدادگان» تولید یا شمههایی از آن را در «عاشقانه» رو کرده بود.
حضور حامد بهداد برای نخستین بار در شبکه نمایش خانگی هم مطمئناً به فروش و همهگیر شدن بیشتر «دل» کمک خواهد کرد، اما جدای از پولسازی و در جایگاه اثری هنری یا حتی سرگرمکننده، «دل» هم مانند آثار پیشین منوچهر هادی چیز جدیدی برای ارائه ندارد و بهنظر نمیرسد که بتوان به آن امیدی داشت.