نقد کتاب «برسد به دست لیلا حاتمی»
تعداد بازدید : 2
بِکِتیکت!
نویسنده : علی رفیعی وردنجانی
«برسد به دست لیلا حاتمی» تازهترین رمان سعید محسنی است. رمانی که سعی در متفاوت بودن دارد و برای اثبات آن به سلاخی کلمات میرود. محسنی نیز که پیش از این تجربه نویسندگی کتابهای: «دختری که خودش را خورد» و «نهنگی که یونس را خورد هنوز زنده است» را داشته با نگارش این رمان تجربه متفاوتی را کسب کرده است. رمان تقدیم میشود به کسی که سالها از مرگ او میگذرد و نویسنده هنوز خود را راضی نکرده تا بر سر مزارش برود. خواننده به محض مطالعه چنین بیانیهای خود را برای روبهرو شدن با یک داستان متفاوت آماده میکند.
در سوگ شمس
رمان با تحریر نامهای آغاز میشود. همه زیر متنهای به وجود آمده در ادامه این داستان ارجاعاتی است که به فصل ابتدایی آن ارتباط پیدا میکند و این شیوه نشانهگذاری از سوی یک مؤلف او را به یک مدرنیست با گرایشات سنتی تبدیل کرده است. «برسد به دست لیلا حاتمی» زبان جذابی دارد، اما این زبان به ژانر رمان که تماماً سعی در متفاوت بودن آن دارد کمکی نکرده و تنها قداستی نامفهوم به آن بخشیده است. به همان اندازه که نام رمان وسوسهبرانگیز است نامهای که به آقای سامان محوری نوشته شده انگیزهای نامفهوم از خودکشی را در خود جای داده که از قاعده تازه مؤلف برای طرح یک داستان خبر میدهد. قسمتی از ادبیات شمس تبریزی در ابتدای این فصل به عنوان پیش درآمد انتخاب شده و این کوتاه وارهها در تمامی فصول دیده میشوند که ارتباط مفهومی درستی با کلیت داستان برقرار میکنند، اما مسئله اساسی من با چنین ژانری بر سر مفهومی است که از آن خارج میشود. مؤلف همانگونه که در پی پند خواننده برآمده، در تلاش برای آموختن و کشف و شهود است. ژانر توصیفی تحقیقی محسنی باعث شده تا خواننده کمی بیش از آنچه لازم است در هزارتوی داستان گم شود. دقیقاً مانند فصل سوم «سلاخِ کلمات» که ابعاد تازهای از شخصیت یک دوست را برملا میسازد. جدولی که طرح کرده بر اساس رویدادهای لحظهای و تداعی خاطرات متروک است. نویسنده از یک استعداد عمیق سخن میگوید که بیشتر آن، طعنه به خود است. در لحظاتی از داستان با شعر روبهرو میشویم در لحظاتی به مریلین مونرو و راسکلنیکوف اشاره میشود و در سطرهای بعدی او در لفافه نقد خود را به بازیگری، جک نیکلسون و آنتونی کوئین ارائه میکند. اگر چه در نهایت همه این ارجاعات به رمان مربوط میشود چرا که نویسنده سعی در ساختن شخصیتهای داستان خود دارد، اما مفهومزدگی و سرخوردگی مؤلف از یک استعداد بروز نیافته شدیداً قابل ملاحظه است.
بیدل
همچنان خواننده به دنبال کشف شخصیتها در داستان میگردد و بیش از آنکه چیزی که قرار است به دست لیلا حاتمی برسد در قصه اهمیت پیدا کند شخصیت کسی که با انداختن خود در آب اقدام به خودکشی کرده دارای عمق میشود. البته میتوان برداشت کوچکی از این شخصیت با خوانش قسمتی از شمس که در ابتدای فصل آمده داشت: «چو در دریا افتادی و شنا نمیدانی، مرده شو تا آبت بر سر نهد. اما داستان هرچه شخصیتها و ابعاد جدیدی از آنان را برملا میسازد چراهای بیشتری در ذهن خواننده به وجود میآورد. مسئله اصلی مؤلف بر سر چگونگی یک رویداد است و چرای آن در پس زبانی که نشانههایی از «بهرام صادقی» را در خود دارد نیست. سؤال بزرگ از سعید محسنی این است که چرا سعی در پنهان کردن زوایای اندیشه خود در زبان شخصیتها دارد و مدام در حال بیانیه صادر کردن است؟. «برسد به دست لیلا حاتمی» به همان اندازه که جاه طلبانه نوشته شده مفهومی از جذابیت تردید در خوانده ایجاد میکند. اسماعیل ایوبی با نوشتن نامهای به سامان محوری از غریب بودن یک دوست خبر میدهد، اما عمیقاً غربت خود را نشانه گرفته. نویسنده بسیار سعی دارد تا با خواننده خود رو راست باشد و این تلاش در جایگاه یک مؤلف عمیقاً محترمانه است، اما نمیتوان هم داستانی مدرن روایت کرد و هم مفهومی کلاسیک را بازتاب داد. از آنجایی که در فلسفه تنها ابژه قابل بررسی خودکشی و چرایی آن است، نویسنده با آگاهی به این موضوع سعی در برداشتن پرده از این راز دارد اما غفلت بزرگ او از چگونگی این عمل است. چرا که چگونگی هر کنشی ما را به چرایی آن میرساند. سعید محسنی همواره در تلاش است تا خواننده را به طور مستقیم با این چرایی روبهرو کند و خود سانسوری بالایی در آن برای به نمایش گذاشتن چگونگی دارد. کتاب سعی میکند تا علاوه بر حفظ تار و پودهای ادبیات پارسی شکل تازهای از آن را بروز دهد، اما این تلاش به همان اندازه که قابل ستایش است کمکی به کشف و شهود خواننده نمیکند. در واقع نقیضه شکل گرفته میان فرم و محتوای اثر این اجازه را به خواننده نمیدهد و مدام با او در حال کُشتی گرفتن و شکست دادن است. مؤلف با اندیشهای که به وسیله این داستان بیان میکند سعی در ایجاد مفاهیم ابزوردیک تئاتری و مشخصاً بکتی دارد که موفقیت یا عدم آن رابطه مستقیم با آمادگی آکادمیک خواننده برقرار میکند.