در گفتوگو با نویسنده «رسانه و تروریسم جنسیتی» مطرح شد
تعداد بازدید : 0
زنان کشورهای در حال توسعه؛ سیبل ترور فکری و جنسی
نویسنده : مریم داوری / گروه فرهنگ و هنر
کتاب «رسانه و تروریسم جنسیتی» محصول انتشارات رشد فرهنگ به تازگی روانه بازار شده است. «پریسا رضازادهجلالی» نویسنده این اثر است که پیش از این با کتاب «جامعهشناسی خشونت علیه زنان» به موشکافی انواع خشونت و علل و آثار آن پرداخته بود. به منظور اطلاع از جزئیات کتاب «رسانه و تروریسم جنسیتی» گفتوگویی با نویسنده آن که سالهاست در رسانههای مختلف قلم می زند، ترتیب دادیم که در ادامه میخوانید. گفتنی است، کتاب «رسانه و تروریسم جنسیتی» نوشته «پریسا رضازادهجلالی» مشتمل بر 130 صفحه در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۴۰۰۰۰ تومان از توسط انتشارات رشد فرهنگ به چاپ رسیده است.
در ابتدا بگویید این کتاب شامل چند فصل است؟
کتاب شامل چهار فصل است. چهار فصلی که سعی کردهام در آن به نوعی گسترده و مبسوط مفهوم تروریسم جنسیتی را شرح بدهم.
مخاطبان این کتاب چه کسانی هستند؟
در این مورد باید بگویم هر فردی که از رسانهها استفاده میکند میتواند مخاطب این کتاب باشد؛ چراکه در این کتاب علاوه بر زنان به خانواده و جوانان هم اشاره شده است. تصور خودم این است هر فردی که مخاطب رسانه باشد میتواند مخاطب این کتاب هم باشد.
نوشتن کتاب را از چه زمانی آغاز و از چه منابعی استفاده کردید؟
بلافاصله بعد از کتاب نخستم «جامعهشناسی خشونت» احساس کردم بحث رسانهها و زنان موضوعی است که میتواند به دنبال دیگر مباحث خشونت علیه زنان مطرح شود. البته پیش از آن دغدغه فکری چنین موضوعی را داشتم اما ترجیح دادم به علت اهمیت موضوع، مستقل به این موضوع بپردازم. بدین ترتیب مرور هر روزه فضای سایبری و تاثیری که بر خلق و خوی افراد داشت را شروع کردم. مطالعه اخبار حوادث که در رسانهها منعکس میشد منبع دیگری بود که به آن توجه میکردم. به نوعی مطالعه اسنادی و میدانی کمک میکرد تأثیر رسانهها به ویژه رسانههای مجازی و شبکههای مجازی را بیشتر مشاهده کنم. هر چه پیش میرفت احساس میکردم به نوعی روند افول اخلاق به شکل بیحجابی، بدحجابی، تغییر باورها و حتی تغییر شخصیت برخی مصرف کنندگان فضای سایبری در حال سرعت گرفتن است. همین عاملی شد تا مبسوط به مسئله تأثیر رسانهها بپردازم.
استفاده از فضای مجازی صرفاً تأثیر منفی به همراه دارد؟
قطعاً همینطور است. در بخشهایی از کتاب به تفصیل این موضوع بررسی شده است. شبکههای مجازی و رسانههای دنیای واقعی و مجازی کمکهای بسیاری به بشر کردهاند اما هدف من توجه به نکات منفی این ابزار ارتباطی است که تا چه اندازه توانستهاند مخاطبان را با خود همراه کنند. البته این را هم باید اضافه کنم در خلال آثار مثبت رد پای نفوذ فرهنگی و شبیخون فرهنگی را نباید نادیده گرفت.
چرا تروریسم؟ چرا در این کتاب از واژه تروریسم برای اشاره به هجمههای فرهنگی علیه زنان استفاده کردهاید؟
پیش از این چندان به این مفهوم اشارهای نمیشد چراکه خشونت علیه زنان در قالب تعاریف و تعابیر اصلاً تروریسم خوانده نمیشود اما تعبیر خودم از هجمههای گستردهای که رسانههای جمعی دارند و زنان و خانواده را در رأس حملات قرار دادهاند به حتم مفهومی جز تروریسم دربرندارد. ترور فقط ترور جسمی و فیزیکی نیست. این مفهومی است که در کتاب بدان اشاره کردهام. در فصل نخست کتاب با عنوان «ترور» به انواع و اقسام ترور پرداختم. این فصل مفصل به این موضوع اشاره دارد که صرف کشتار همراه با ایجاد رعب و وحشت منحصر به فضای فیزیکی و واقعی نیست بلکه بسیاری از زنان از قِبلِ هجمههای سایبری و رسانهای ترور فکری و ذهنی و حتی جسمی میشوند در حالی که کمتر به این موضوع اشاره و حتی گاهی فکر میشود.
آگاهسازی زنان نسبت به هجمههای پنهان شبکههای مجازی تا چه اندازه ضروری است و چگونه این ترور ذهنی رخ میدهد؟
در مقدمه کتاب به این موضوع اشاره کردهام. صاحبان رسانهها با اندیشههای اومانیستی و فمنیستی زن را همانند و مساوی با مرد جلوه میدهند اما با ارائه قالبهای یکسان تلاش میکنند او را در اندیشههای مادی و ظاهری مسخ کنند. رسانهها با تولیدات مغرضانه فراتر از جنگ سخت از مرزهای زمینی عبور کرده و بازیگران آن در قالب خبرنگار، فیلمساز و خواننده و هنرپیشه به جای مزدوران نظامی با هجمههای لعاب گرفته از سرگرمی و هیجان و جذابیت به خانهها رسوخ کرده و سیاستهای صاحبان خود را به اجرا میگذرانند. یکی از مهمترین و بارزترین آثار منفی مسخ شدن، افزایش خشونت در جامعه و تروریسمی سازمان نیافته علیه زنان است. به همین علت تلاش کردم به نوعی وظیفه خودم را در جهت آگاه کردن زنان جامعه خودم انجام دهم. امیدوارم مطالعه این کتاب مثمرثمر باشد.
رسانههای مجازی تا چه اندازه توانستند به ترور جنسیتی زنان بپردازند؟
زنان در کشورهای در حال توسعه سیبل این ترور هستند. رسانههای مجازی با مسخ روح و ذهن زنان جوامع در حال توسعه به ویژه کشورهای مسلمان و شیعه تلاش میکنند به ترور اخلاقی ملتها اقدام کنند و با ترویج بی بندوباری به صورت خاموش در تلاشند ابتدا فرهنگ و هویت سپس سیاست و اقتصاد را به تسخیر درآورند. رسانههای نوین، ابزاری قدرتمند برای آموزش، توسعه فرهنگ، فعالیتهای بازرگانی و تبلیغاتی، مشارکت سیاسی و گفت وگوی میان فرهنگی هستند اما همین ابزار با پیشرفت سریع رسانهها کارکرد دیگری یافتند و با نقشآفرینی خود نقش تروریسم جنسیتی را در فضای مجازی قوت بخشیدند.
به بحث حریم شخصی افراد و حملات سایبری نیز اشاره کردید؟
همینطور است. تجربه چند سال اخیر که با رشد روزافزون قدرت رسانههای الکترونیک همراه بوده است نه تنها در شیوه افعال و اقدامات روزمره ما تأثیر گذاشته، بلکه تلقی آدمی از مفاهیم اخلاقی و فلسفی را نیز دستخوش تغییر کرده است. به طور مثال مفهوم حریم خصوصی به کلی از میان مفاهیم اخلاقی رخت بربسته و از سوی هر شخصی تعبیری منحصر به فرد یافته است. مفاهیم توزیع قدرت، آزادیهای اساسی و مفهوم مسئولیت اخلاقی نیز این چنین تغییر کردهاند. هنجارهای اجتماعی دیگر حالت هنجار ندارند و تعابیر خصوصی و شخصی برایشان لحاظ میشود. گرچه آثار مثبت فضای مجازی در رشد و پیشرفت جهان را نمیتوان منکر شد اما این فضا دسترسی بیوقفه به تصاویر، ایدهها و اطلاعات کنترل اهداف و اخلاق را در خدمت گرفته و خشونت، فساد، نفرت و پیامدهای اخلاقی بیشماری برای فرد، جامعه و جهان به همراه داشته است.
راهحل مقابله با هجمههای رسانهای چیست؟
این موضوعی است که با افزایش سواد رسانهای مرتفع میشود. تنها در صورتی که زنان جامعه ما و البته همه اقشار جامعه نسبت به طریقه استفاده از رسانهها و ابزارهای ارتباطی شناخت دقیقی کسب کنند و خودشان قادر به اداره نحوه استفاده و مدیریت محتوای شبکههای مجازی و گروههای اینترنتی باشند خطری آنها را تهدید نمیکند. البته سعی کردهام بیشتر در کتاب راجع به این مسئله توضیح بدهم و امیدوارم مخاطبان با مطالعه آن شناخت دقیقی نسبت به موضوع کسب کنند.