در بدرقه یک سریال جنجالی «گاندو 2»؛
تعداد بازدید : 13
خانه «گاندو» کجاست!
نویسنده : نسل فردا / علی رفیعی وردنجانی
ادامه از صفحه یک:
سریالی که نه به واسطه علاقه شخصی به واسطه فرصتی که برای در کنار خانواده بودن، محیا کرد، دنبال کردم.
- داستان باور نکردنی
داستان سریال پلسی-معمایی در کشورمان سالها است که با مواجهه عقل و احساس روبه رو است. به طوری که نویسنده این محصول، «آرش قادری» علاوه بر استفاده از منابعی که در اختیار داشته، تاحدود زیادی در مورد وطن پرستی و ویژگی ماموران اطلاعاتی خیال کرده است. باید این نویسنده را در راستای به تصویر کشیدن چهره ماموران، تلاشهای شبانه روزی، امکانات و میزان اشراف کامل برهمه چیز، ستود. اما به جرات میتوان گفت، خارج از محدوده هنری که در ادامه به آن خواهم پرداخت، به عنوان نمونه: چیزی از نظر تئوری و عملیاتی از سیاست و برخورد با سیاسیون متخلف بیان نکرده است. دلیل آن کاملاً مشخص است. محصول، قصد بد نام کردن یک زن بی حجاب انگلیسی را دارد؛ قصد بد نام کردن یک کشور را دارد، قصد بدنام کردن چهرههای سیاسی را دارد که شاید در میان مردم محبوب باشند (مانند اشاره به وزیر خارجه)، و از پس این همه نیت بد هیچ گاه خروجی خوبی نخواهیم داشت. در مورد «بیاینا محمودی» بازیگر ارمنی این سریال باید این نکته را بیان کنم که عوامل این فیلم با به تصویر کشیدن چهره بی حجاب این بازیگر، که ظاهراً از خواستههای خودش بوده، ایجاد گاف های عجیب، مانند در استخر رفتن با شلوار و جوراب، تصویر و تصور یک زن را به طور عمومی و نه خصوصی نشانه رفتهاند. اگر چه روبه روی آن همسر «محمد» شخصیت اصلی داستان قرار گرفته که به شکل یک قدیسه نمایان شده، اما داستان آن قدر بچه گانه بدگویی میکند، که هیچ کس تعریف کردنش را از شخص خاصی باور نخواهد کرد.
- جذابیت
هنر اساساً ایجاد کردن جذابیت است. جذابیت در سطوح و انواع مختلف. حتی میتوان فیلمهای اروتیک را نیز در این زمینه مثال زد. اما مشخصاً درباره سریال «گاندو» باید به حساسیتی اشاره کرد که برای مردم کشورمان ایجاد کرده است. در واقع بسیار جذاب است که ما در تلوزیون ببینیم برادر رئیس جمهور را دستگیر میکنند، عرق ریختن مأمور اطلاعاتی بی حجاب انگلیس را ببینیم که جلوی یک ایرانی عرق میریزد و التماس میکند و...؛ اما چیزی که بیش از همه باید به آن توجه کرد این است که هنر برای صلح است و نه ایجاد تفرقه و دشمنی. به عنوان نمونه گزارش گر بازیهای المپیک را به یادآورید که مقابل گزارش بازی کاراته ایران و آمریکا کم نگذاشت. ظاهراً ما راه را برای مقابله با دشمنان اشتباه انتخاب کردهایم. و به جای اینکه آثاری مانند «خانه دوست کجاست» که سراسر انسانی و بی مرز است، تولید کنیم، همواره از احساسات سرشار ایرانیها به وطن خود بهره میبریم. از نظر سینمایی در فصل دوم «گاندو» شاهد بلوغ و نبوغ بودم. مؤلف، هم کارگردان و هم نویسنده، رگ خواب بیننده پر احساس ایرانی را خوب یادگرفته است، ضمن آنکه استفاده از پهباد و کواد کوپتر را آموخته است. البته صرفاً استفاده از تجهیزات و تکنولوژی در یک اثر، معما و هیجان ایجاد نمیکند اما در حد بضاعت این ویژگی ستودنی است. باید پذیرفت که با همه جذابیتهای سطحی که این فیلم ایجاد کرده است بدون پایان گذاشتن بسیاری از پیرنگ های فرعی در فیلم نامه، به نوعی گل به خودی است. اگرچه اعلام کردهاند که فصل دیگری از آن را خواهیم ساخت اما این شیوه متواتر کردن یک داستان در آثاری با چنین ژانری اشتباه است.
- رفاقت
رفاقتها و لحظات شادی که بعضاً در شرایط ویژه داستان به وجود میآمدند، زیبا و قابل تأمل بود. همچنین عمق رابطهای که میان ماموران ایجاد شده و تا سطح اجتماعی پایین آمده برای هرچه نزدیکتر شدن بیننده به موضوع بوده که این از هوشمندی نویسنده است. سؤال اساسی این گونه مطرح میشود که نویسندهای که کاملاً بر موضوعات این چنینی اشراف دارد چرا همچنان مانند گذشته دشمنان ایران را آنقدر ضعیف نشان میدهد؟ به عنوان مثال نیروهای اطلاعات ایران میایستند و به خبری که از «بی بی سی» پخش میشود نگاه میکنند و میخندند. شاید در دنیای خارج از سینما و خیال، آنها از ما رو دست خورده باشند اما باور کنید آنها به این اندازه ساده و سطحی نیستند. به طور کلی باید در مورد این سریال اینگونه بیان کرد که در درجه اول ابداً نمیتوان دربارهاش نقد نوشت. در درجه دوم این سریال گوشت قربانی است. قربانی برای کمبود مخاطب، برای گل به خودی و خودسانسوری.