
رونمایی از لایحه جنجالی 500 میلیون دلاری کنگره آمریکا:
تعداد بازدید : 6
چند میگیری دروغ بگی؟
بسیاری از منتقدان آمریکایی این لایحه هشدار دادهاند که اجرای این طرح میتواند تا حد زیادی اعتبارِ روزنامهنگاری مستقل و همچنین بسیاری از اصول و مبانی که آمریکا سالها خود را پیشگام آنها معرفی کرده، به خطر اندازد
نویسنده : سامان سفالگر / گروه بینالملل
به گزارش خبرنگار بینالملل «نسلفردا»؛ سالهاست که چین و آمریکا به عنوان دو بلوک اصلی قدرت در نظام بینالملل، رقابت شدیدی را با یکدیگر در حوزههای مختلف تجربه میکنند. در این راستا، اقتصاد و تجارت بینالمللی، نفوذ به مناطق استراتژیک در جهان، جنگ سایبری، رقابت در حوزه فناوری و همچنین مناقشه در مورد مسائل فرهنگی و ایدئولوژیک، از جمله مهمترین و برجستهترین محورهای رقابت میان چین و آمریکا بودهاند.
در این میان، جریانهای سیاسی و رسانهای آمریکایی همواره یک حمله ثابت به چین داشتهاند. آنها همیشه تاکید داشتهاند که نظام سیاسی چین یک نظام مبتنی بر سانسور و تحریف واقعیتهاست و اساساً رسانهها در این کشور از آزادی عمل برخوردار نیستند. با این حال، به تازگی ارائه یک لایحه جنجالی در کنگره آمریکا که بر اساس آن این کشور موظف میشود تا به رسانههای محلی و بینالمللیِ برون مرزی که اخبار منفی در مورد چین ارائه میکنند و اساساً به چین و ابتکارهای آن در حوزههای گوناگون حمله میکنند، کمکهای مالی قابل توجهی را ارائه کند، توجهات زیادی را به خود جلب کرده است. بودجه کلی که برای این طرح در نظر گرفته شده، مبلغ 500 میلیون دلار است.
صرفِ ارائه این طرح در کنگره آمریکا، عملاً نشان داد که شعارهای آمریکاییها مبنی بر اینکه حامیانِ اصلی آزادی بیان و رسانهها هستند، دروغی بیش نیست. در این رابطه، نکته عجیب آن است که در متن لایحه ارائه شده در کنگره آمریکا، از آن دسته از رسانههایی که با آمریکا در حوزه مذکور همکاری میکنند، با عنوان «رسانههای مستقل» یاد شده است. مفهومی که حقیقتاً مشخص نیست چه نسبتی با این گزاره دارد که چطور میتوان یک رسانه را وقتی حمایتهای مالی از جانب دولتی خارجی دریافت میکند و موظف میشود تا یک خط خاص رسانهای را دنبال کند، مستقل دانست؟
در این راستا، بسیاری از منتقدان آمریکایی این لایحه هشدار دادهاند که اجرای این طرح میتواند تا حد زیادی اعتبارِ روزنامهنگاری مستقل و همچنین بسیاری از اصول و مبانی که آمریکا سالها خود را پیشگام آنها معرفی کرده، به خطر اندازد. جدای از اینها، روزنامهنگاری مستقل و رسانههایی که کمکهای مالی آمریکا را دریافت خواهند کرد نیز با حملات گستردهای روبهرو خواهند شد و اساساً اعتبار آنها هم زیر سؤال خواهد رفت.
لایحه کنگره آمریکا به طور خاص تاکید دارد که تبلیغات رسانهای دولت آمریکا باید معطوف به حوزههایی باشد که این کشور در قالب آنها چالشها و اختلافات جدی با چین دارد. در این رابطه به طور خاص به ابتکار اقتصادی مشهور دولت چین موسوم به «یک کمربند-یک جاده» اشاره شده و بر این نکته تاکید شده است که رسانههای حامی آمریکا و مخالف با چین باید این ابتکار اقتصادی پکن را به مثابه امری کاملاً منفی با هدف مستعمره کردن کشورهای مختلف در اقصی نقاط جهان تصویرسازی کنند. در واقع، تبلیغات منفی علیه چین در قالب این طرح باید به حدی برسد که حتی مطرح کردن آن در کشورهایی که به نوعی میزبان ابتکارهای اقتصادی چین هستند، با انتقادات عمومی فراوانی همراه شود و دیدگاهی منفی نسبت به رویههای اقتصادی چین در افکار عمومی کشورهای میزبان شکل گیرد. در این مسیر، لایحه کنگره آمریکا به طور ضمنی تاکید دارد که تبلیغات ضدچینی میتواند از هر حربهای جهت تأمین منافع آمریکا و برسازیِ تصویری منفی از پکن استفاده کند.
اضافه بر اینها، این لایحه یک گزینه مکمل تبلیغات رسانهای را نیز مطرح میکند و تاکید دارد که دولت آمریکا باید جهت ارائه یک گزینه جایگزین مناسب برای حضور اقتصادی چینیها به ویژه در کشورهای در حال توسعه، بر شدت وامدهی خود به این دسته از کشورها بیفزاید و عملاً اینطور نشان دهد که آماده است نیازهای اقتصادی کشورهای شریک اقتصادی چین را تأمین کند و آنها را از حضور پکن در معادلات اقتصادیشان بینیاز سازد.
از یک چشمانداز کلی، آنچه که در قالب این لایحه 500 میلیون دلاری بیش از هر چیز دیگری به چشم میآید این است که آمریکای کنونی تا حد زیادی از آن تصویری که سعی کرده سالها از خود در عرصه بینالمللی نشان دهد فاصله گرفته و اکنون تصویرِ عریان و حقیقی خود را به نمایش میگذارد. رویکردی که عملاً موجب شده تا نظریهپردازانی نظیر «فرانسیس فوکویاما» (واضع نظریه «پایان تاریخ» پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی) و «توماس هامر دیکسون» (نظریهپرداز علوم سیاسی و استاد دانشگاه واترلو کانادا)، از پایان عصرِ هژمونی جهانی آمریکا و حرکت آن به سمت رویهها و فرآیندهای غیردموکراتیک و حتی مستبدانه خبر دهند. موضوعی که در نوع خود میتواند آغازی بر پایانِ «تئوری برسازی آمریکا به مثابه مهد آزادیهای جهان» ارزیابی شود.