چرخش روابط تهران- لندن بر مدار قبلی!
تعداد بازدید : 0
ایران و انگلستان در دوران پساملکه
نویسنده : مریم عمادی / گروه سیاست
پنج شنبه شب بود که کاخ باکینگهام از مرگ الیزابت دوم، ملکه انگلستان خبر داد اما نکته جالب توجه این خبر واکنشهای کشورهای جهان بود. با اعلام خبر مرگ ملکه انگلیس، رسانههای حامی خانواده سلطنتی تلاش کردند وی را نمادی از لطف معرفی کنند بسیاری از مقامات آمریکایی و اروپایی هم پیامهای تسلیت خود را فرستادند. حتی در شرایطی که به دلیل تیرگی روابط انگلیس و روسیه ناشی از جنگ اوکراین، کمتر کسی انتظار پیام تسلیت از کرملین و شخص پوتین را داشت با اینحال رئیس جمهوری روسیه پیام تسلیتی برای مرگ ملکه انگلستان منتشر کرد. اما برای بسیاری از مردم خاورمیانه ازجمله برای ایرانیان در واقعیت «الیزابت دوم» نماد زشتیها و پلیدیها بود و به محض انتشار خبر فوت وی، فضای رسانههای آنلاین کشورهای آنها از توییتهای اعلام انزجار از وی و انگلیس پر شده بود. مقامات جمهوری اسلامی حتی در سطح سخنگوی وزارت خارجه، درگذشت ملکه بریتانیا را تسلیت نگفتهاند این واکنشها از دردی واقعی ناشی میشوند که عامل اصلی آن دولت انگلیس و شخص ملکه بود.
-
ایرانیان و طعم تلخ سیاستهای استعماری انگلیس
در تاریخ دنیا نام انگلیس با استعمارگری، اشغالگری و حمله به استقلال دیگر ملتها عجین شده است. برای مردم ایران نیز در طول 220 سال گذشته، بارها طعم سیاستهای استعماری و ضدبشری آنگلوساکسونها را چشیدهاند. صفحه به صفحه کتاب تاریخ معاصر ایران پر است از اقدامات ضدایرانی انگلیس و به ویژه شخص ملکه که گاه در حوزه سیاسی انجام شده و گاه نیز با هدف نسلکشی مردم ایران به وقوع پیوسته است. در انگلیس ادعا میشود که سلطنت نهادی تشریفاتی است و پادشاه یا ملکه در امور سیاسی دخالت ندارند. اما درست دو ماه بعد از تاجگذاری ملکه انگلیس، در ایران کودتایی به سرکردگی «فضلالله زاهدی»، دولت دکتر مصدق را سرنگون کرد. شواهد تاریخی نشانگر نقش مستقیم سرویس مخفی انگلیس در این کودتا هستند. جدایی بحرین از ایران گزینه بعدی بود سال ۱۹۷۱ بود که رژیم آل خلیفه با حمایت مستقیم انگلیس از ایران جدا شد. انگلیس ابتدا اعلام کرد نیروهای خود را از این سرزمین خارج میکند اما اندکی بعد بحث استقلال بحرین مطرح شد و دولت ایران نتوانست در برابر این اقدام کاری پیش ببرد و در نهایت به پس گرفتن جزایر سهگانه رضایت داد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هم روابط ایران و انگلیس شاهد تنگناهای منحصر به فردی بوده که دلیل عمده آن عدم پذیرش واقعیات جدید بعد از انقلاب توسط انگلیسی بوده است. در تحلیل این موضوع میتوان به دیدگاههای تقابلی این کشور در ارتباط با ایران اشاره نمود. از آنجایی که ظهور جمهوری اسلامی ایران در منطقه و سطح بین المللی مبتنی بر منافع بریتانیا نبود و ایران از ظرفیت تأثیرگذاری بر زیاده خواهی های انگلستان در منطقه برخودار بوده است این کشور اهتمام خود را برای تضعیف کشورمان با تشدید فشارها بر ایران به کار بست. که از جمله ان میتوان به حمایت از عراق در جریان جنگ علیه ایران، سرنوگنی هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس، ماجرای سلمان رشدی، بیانیه اتحادیه اروپا و پیشگامی دولت انگلیس و امریکا در اقدامات ضد ایرانی در شورای امنیت سازمان ملل و سنگ اندازی در تحقق حقوق مشروع و قانونی ملت ایران نسبت به دستیابی فن آوری صلح آمیز هستهای اشاره داشت. در این میان میزبانی انگلستان از شبکههای رادیویی و تلویزیونی معاند جمهوری اسلامی را شاید یکی از مهمترین موانع بر سر راه تقویت روابط دو جانبه ایران با انگلستان طی چهار دهه اخیر تلقی کرد. امروزه رسانه سلطنتی بیبیسی فارسی که مشخصاً وابسته به ملکه و در خدمت سیاستهای انگلیس است، علیه مردم ایران فعالیت میکند. این شبکههای فارسی زبان از زمان تأسیس خود تا به امروز در مقاطع مختلف نشان داده است که هدفی جز ایجاد آشوب و حمله به روان مردم ایران ندارد. فعالیت این شبکهها در روزهای فتنه 88 و همچنین غرضورزی آن در پوشش اخبار مربوط به ایران بیانگر خباثت بخش فارسی رسانه ملکه تازه از دنیا رفته انگلیس است.....