درباره پدیده پنهان اما جاری محیط کار بدانید؛
تعداد بازدید : 1
استعفای عاطفی در کمین هر سازمان یا رئیس!
نویسنده : راضیه حبیبی کارشناس حقوقی
استعفای عاطفی پدیدهای نسبتاً پنهان در محیط کار است و باعث بروز بین امور و نیروها میشود که در پایان ضرر اصلی متوجه سازمان خواهد بود. در واقع با ادبیات سادهتر میتوان چنین گفت که در هنگام استعفا پرسنل محل کار خود را ترک ننموده بلکه مدیر خود را ترک میکنند. وجه ترسناک این شیوه استعفا اینکه انسانها محل و مکانی را ترک نمیکنند بلکه انسانها، انسانها را ترک میکنند.
در واقع میشود این موضوع را هر فرد نزد خودش پیگیری کند؛ اگر هر روز با اکراه به محل کارتان میروید، هنگام کار کردن دائماً نگاه شما به ساعتتان است، طبق برنامه روزانه خود پیش نمیروید، میز کارتان را دوست ندارید و حتی نسبت به مرتب کردنش هم بی خیالید و یا هیچ علاقهای به پاسخگویی مشتریان و ارباب رجوعها ندارید، شما از کارتان استعفا دادهاید. درست است که قانونا نامهای به مدیرتان مبنی بر ترک محل کار ندادهاید اما باید بگوییم که شما دچار استعفای عاطفی شدهاید.
برای درک بهتر این موضوع به طلاق عاطفی اشاره میکنیم. در این نوع طلاق، زن و شوهر زندگی مشترکی دارند و هیچ طلاقنامهای را در دفتر ازدواج و طلاق امضاء نکردهاند اما متأسفانه نسبت به یکدیگر کاملاً بیتفاوت و بیمیل هستند. مشابه این اتفاق در محیطهای کاری، زیاد به چشم میخورد.
فردی که صرفاً در محیط کار و یا پشت میزش حضور فیزیکی دارد اما نسبت به سازمان و حتی مشتریان نیز هیچ حسی نداشته و کاملاً منفعل است؛ رابطه احساسی خود را با اداره یا شرکتش قطع کرده است. چنین فردی کارمند شرکت یا اداره محسوب میشود اما علیرغم اینکه علاقهای به ادامه کارش ندارد، هیچ تلاشی هم برای بهبود شرایط و اوضاع سازمانش نمیکند.
شاید طلاق عاطفی زیاد به گوش همگان رسیده باشد. طلاق عاطفی نوعی از جدایی است به طوریکه زن و شوهر در حالیکه در زیر یک سقف زندگی میکنند اما هیچگونه مهر و محبت و عاطفهای در بینشان وجود ندارد؛ در نتیجه هیچ گونه انگیزهای برای پیشرفت و بهتر شدن زندگی مشترک نداشته و تنها عاملی که زوجین را در کنار یکدیگر نگه میدارد همان قرارداد محضری میباشد که در ابتدای زندگی قبول نمودهاند. در این حالت یکی از طرفین و یا هر دو طرف به هر دلیلی نمیخواهند و یا نمیتوانند به طور کامل از هم جداشده و تنها از ادامه رابطه عاطفی استعفا میدهند.
این استعفا تنها در زندگی مشترک نبوده و در بسیاری از مشاغل و بنگاههای اقتصادی نیز وجود دارد. به طوری که کارمند از نظر احساسی هیچگونه وابستگی به سازمان خود نداشته و تنها حضور فیزیکی در محل کار خود دارد. در این حالت کارمند تنها برای ثبت ورود و خروج حضور پیدا کرده و هیچگونه تمایلی برای پیشرفت نداشته و در قبال سازمان خود هیچگونه احساس تعلق و دلسوزی نمینماید حتی اگر تهدیدی متوجه سازمان خود حس کند.
غالباً فکر میکنند در این حالت مشکل اصلی عامل حقوق و دریافتی کارمند میباشد؛ در صورتی که اینگونه نبوده و عواملی همچون مشاهده تبعیض، عدم پیشرفت کاری علیرغم تلاش زیاد و در مقابل آن مشاهده پیشرفت و ارتقاءکارمندان بی لیاقت میتواند سبب استعفای عاطفی گردد.
زمانی که کارمند علیرغم انجام دهها کار مثبت آن هم به صورت داوطلبانه باز هم مورد توجه قرار نگرفته و این امر هیچگونه تاثیری در حقوق و یا ارتقا شغلی نامبرده نداشته و حتی از او به صورت شفاهی هم تقدیر نشده و در مقابل برای کوچکترین خطا آن هم به صورت سهوی مورد بازخواست و سرزنش قرار میگیرد، منجر به استعفای عاطفی میگردد.
از طرف دیگر استعفای عاطفی زمانی رخ میدهد که از تخصص یک کارمند متخصص استفاده نشده و نظرات و برنامههای او مورد توجه قرار نگیرد و کارفرما تنها به او دستور داده و کارمند بدون چون و چرا اطاعت کند.
آدام اسمیت هم در کتاب «عواطف اخلاقی» خود به این نکته اشاره نموده که: انسانها دوست دارند تحسین برانگیز باشند، آنقدر تحسین برانگیز که نیاز به تحسین دیگران نداشته باشند.
نکته مهم این است که مدیران تصور میکنند مسئله مهم برای کارمند پول است. در صورتیکه علیرغم مهم بودن پول، عامل مهمتر برای کارمندان توجه و دیده شدن و مهیا بودن شرایط پیشرفت میباشد.
کارمندان استعفای عاطفی میدهند چراکه نمیتوانند به دلایلی از جمله داشتن بدهی به شرکت، نداشتن پیشنهاد جایگزین و یا پایبندی به قرارداد شرکت را ترک نمایند. چه بسا در صورت فراهم شدن شرایط لحظهای دریغ ننموده و اقدام به ترک شرکت مینمایند.
استعفای عاطفی محدود به محل کار و یا در زندگی مشترک نبوده و میتواند در شکلهای مختلفی رخ دهد. از جمله میتوان به فرزندانی اشاره کرد که با خانواده زندگی میکنند ولیکن به دلیل عدم درک ایشان توسط افراد خانواده، از روابط خانوادگی استعفا میدهند. همچنین در مقیاس بزرگتر مردم یک کشور که به دلیل محدودیتها و شرایط سخت از کشور خود استعفای عاطفی داده و دیگر هیچ یک از مشکلات و تهدیدات کشور برایشان مهم نمیباشد و یا ...