ایرنا: مدیرعامل صباایده و بنیانگذار آپارات و فیلیمو در توییتر خود خبر از شکایت صداوسیما و ابلاغ آن خبر داد. محمدجوادشکوری مقدم، در صفحه شخصی خود نوشت: (امروز) حکم جدید کیفری بنده با شکایت شاکی همیشگی، سازمان صدا و سیما از آپارات، صادر و ابلاغ شد. در این حکم، با عدم توجه به کاربر محور بودن آپارات، مسئولیت محتواهای صدا و سیما که توسط کاربران در سایت آپارات بارگذاری شده را متوجه مدیر سایت دانسته‌اند. شهریورماه سال گذشته نیز روابط عمومی کل سازمان صداوسیما اعلام کرد، مدیر عامل وب سایت آپارات، به اتهام نشر و پخش آثار متعلق به سازمان صداوسیما در فضای مجازی محکوم شد.

ایسنا: آماندا لی مورخواننده و ترانه سرای آمریکایی در فصل دوم مجموعه تلویزیونی «دکتر مرگ» در نقش بنیتا الکساندر روزنامه نگار ظاهر می‌شود. مندی مور که نخستین فیلم بلند خود را در سال ۲۰۰۱ با یک نقش صوتی جزئی در فیلم کمدی دکتر دولیتل ۲ ایفا کرد، برای بازی در نقش جیمی سالیوان در فیلم درام رمانتیک پیاده‌روی به‌یادماندنی در سال ۲۰۰۲ شناخته شد. موردرفصل دوم درام جنایی دکترمرگ که توسط پاتریک مک مأنوس ساخته می‌شود با ادگاررامیرز (پائولو ماچیارینی) همبازی است.

دکترمرگ با تمرکز برکریستوفر دانچ جراح مغز و اعصاب که به دلیل مثله کردن دائمی بیمارانش و کشتن دو نفرازآن‌ها بدنام شد ساخته شده است.

مهر: انیمیشن سینمایی «لوپتو» به کارگردانی عباس عسکری محصول مرکز انیمیشن سوره در ادامه حضور بین‌المللی خود، راهی جشنواره جهانی کیذر سینمای هند شد. انیمیشن سینمایی لوپتو به کارگردانی عباس عسکری و تهیه‌کنندگی محمدحسین صادقی و احسان کاوه، به بخش رقابتی سومین دوره جشنواره جهانی کیدز سینما راه یافت. این جشنواره که از ۱۱ آذرماه جاری در شهر بمبئی کشور هند برگزار می‌شود، به فیلم‌هایی با محوریت کودکان و با شعار آینده بهتر برای کودکان می‌پردازد و تلاشی است در جهت زدودن آثار محدودیت‌هایی که همه گیری کووید ۱۹، روی کودکان و دنیایشان گذاشته است.

نسل فردا / گروه ایران

نسل فردا در راستای اعتلای رفتار فرهنگی مخاطبان دو سالی است که اقدام به معرفی فیلم، سریال، کتاب و قطعات موسیقی در صفحه اول روزنامه کرده است. حال این «پیشنهاد» از امروز در قالب ستونی تازه به نام «چراغ مطالعه» توسعه می‌باید. در ستون «چراغ مطالعه» هر بار خلاصه یک کتاب در یک یا چند بخش ارائه می‌شود. این ستون با معرفی و خلاصه کتاب ۲۰۶ صفحه‌ای «وقتی تو تغییر می‌کنی دنیا تغییر می‌کند» به قلم «مسعود لعلی» تلاش دارد فرصت اندکی که برای مخاطبان در حوزه مطالعه وجود دارد راکمی تحلیلی‌تر و عمیق‌تر کند. ضمناً مخاطبان و همراهان می‌توانند خلاصه کتاب به ما معرفی کنند تا هیات تحریریه بعد از بررسی در خصوص چاپ تصمیم‌گیری کند.

در این اثر می‌خوانیم: زندگی رشته‌ای است از دقائق، درحرکتی سریع و غیرقابل‌باور. این حرکت هاروی سکون جوهر هستی ذرات عالم تأثیری باقی نمی‌گذارد. اگر این حقیقت را به یاد داشته باشی که دیدگاه تو افکار تو را خلق می‌کند و افکار تو همه‌چیز رامی آفریند همه زندگی‌ات تغییر خواهد کرد. اگر می‌توانستی تصور کنی که در اختیار داشتن فکر و هدایت آن بالاترین شکل نیایش است فقط به چیزهای خوب و فضائل فکر می‌کردی.

زندگی آن‌گونه که میگویند: تا ببینیم چه پیش می‌آید، یک‌روند اکتشاف نیست بلکه مانند این گفته که: بیایید انتخاب کنیم که چه پیش می‌آید، یک‌روند آفرینش است. پروردگار هیچ کاری را که تو حاضر نباشی برای خودت انجام دهی، برای تو انجام نخواهد داد. قانون چنین حکم می‌کند.

تو باید به زندگی اعتماد کنی و بدانی همه‌چیز برای رسیدن به بهترین نتایج عمل می‌کند و خدا پشتیبان توست. به خودت، به خدا، و به عشق ایمان داشته باش چراکه این سه چیز یکی هستند. این سه چیز ابدی‌اند و تا ابد مایه شکوه تمامی برکات کائنات خواهند بود.

فکر، حرف و عمل سه سطح از خلقت هستند. هر فکری که اکنون داری و درگذشته داشتی و در آینده خواهی داشت همگی خلاق هستند. افکار و کلمات و اعمال، همگی انرژی و یا سطوح مختلف خلقت هستند. هر سطحی به نوع متفاوتی از انرژی فیزیکی نیازمند است. بسیاری از افراد میگویند: چیزی را که به چشم ببینم باور می‌کنم، اما من به تو میگویم: چیزی را که باور کنی شروع به دیدن آن در واقعیت خودمی کنی.

دنیای تو و شرایطی که در آن به سرمی بری بازتابی است از هوشیاری جمعی و مرکب از تک‌تک افرادی که درروی سیاره زندگی می‌کنند. هوشیاری گروهی بسیار قدرتمند است و نتایج حیرت‌انگیز زیبای یا زشتی به بار می‌آورد. انتخاب همیشه با شماست. چنانچه شما با هوشیاری گروهی موافق نیستید سعی کنید آن را تغییر دهید. بهترین راه برای تغییر دادن هوشیاری دیگران، نمونه قرار دادن خویش است.

کنترل فکر بالاترین شکل دعا محسوب می‌شود وزندگی  تو بازتابی است ازآنچه آرزو می‌کنی و آنچه باور داری که به آن دست خواهی یافت. باور داشتن به اینکه توبه چیزی نخواهی رسید، مساوی است با نداشتن آرزوی آن چیز. چون از هر دو یک نتیجه حاصل می‌شود. تو ادعا می‌کنی که آنچه را همیشه آرزو می‌کرده‌ای به دست نیاورده‌ای، ولی باید بگویم که تو همواره هرچه را فراخوانده‌ای به دست آورده‌ای.زندگی تو همواره نتیجه افکاری است که در مورد آن داری، ازجمله این تفکر انفعالی که توبه ندرت آنچه را انتخاب می‌کنی به دست می‌آوری.

هیچ دعایی بدون پاسخ نخواهد ماند. هر دعایی، هر فکری، هر اقراری خلاق است. وقتی گفته می‌شود دعایی مستجاب نشده، آنچه درواقع اتفاق افتاده این است که احساس، حرف یا فکری که قویاً ذهن ما را مشغول کرده بود به کارافتاده است. بنابراین دعای صحیح، دعای درخواست کردن چیزی نیست بلکه دعای تشکراست. پس تشکر مهم‌ترین حرفی است که به پروردگار زده می‌شود.

هنگامی‌که به‌طور مطلق از در نظر گرفتن هر امکانی به‌جز نتیجه انتخابی‌تان خودداری می‌کنید، زمینه امکانات

را برای روی دادن معجزه فراهم می‌آورید. تداوم خودداری از قضاوت کردن درباره رویدادها بر مبنای ظاهر آن‌ها لحظه را برای معجزه آماده می‌سازد.

نکات کلیدی: بودن، عمل کردن و داشتن سه سطح تجربه انسانی‌اند. همه تجربه‌ها از«بودن» سرچشمه می‌گیرند. هر آنچه «باشی» چگونگی عمل تو را تعیین می‌کند. هرگونه «عمل» کنی، دارایی تو را تعیین می‌کند.

سریال «1899» در کشتی‌ای جریان دارد که در آن گروه ناهمگونی از مهاجران به امید شروع زندگی بهتر به ایالات متحده سفر می‌کنند. اما همین افراد در مسیر یافتن کشتی ناپدید شده‌ای که پر از رمز و راز است، با انبوهی از عوارض جانبی روبرو می‌شوند. این خلاصه‌ای بود از داستان یکی از پیچیده‌ترین سریال‌های این چند سال اخیر. همین ابتدا باید بدانید که سریال‌های خاصی همانند «Lost» وجود دارند که خواسته‌های زیاد و متفاوتی دارند که حتی زمانی که انتظارات را برآورده می‌کنند، بازهم رضایت‌بخش نیستند. این تقریباً همان چیزی بود که از سریال 1899 انتظار داشتیم، و خوشحالم که اشتباه نکردیم. این سریال اثری تاریخی و علمی تخیلی با فضاهای دلخراش و آزاردهنده است.

اولین هشدار من پیرامون این اثر آن است که انتظار نداشته باشید این مینی سریالی باشد که تمام معماهای موجود در آن با نمایش هشت قسمت حل شود؛ چرا که این سریال از نظر داستانی و حل معماها در پایان خود به نقطه‌ای می‌رسد که کاملاً مشخص نیست چه اتفاقی رُخ داده است.

این ویژگی عجیب و غریب، یکی از خاصیت‌های سازندگان این سریال است. داستان بیشتر در یک کشتی جریان دارد که میزبان مسافرانی از سراسر جهان است. این سازه بزرگ دریایی معجون جذابی از فرهنگ‌ها است. افراد نگلیسی، فرانسوی، آلمانی، لهستانی، دانمارکی، پرتغالی، چینی و ژاپنی در آن وجود دارند و هرکس به زبان خودش صحبت می‌کند و افراد از سراسر جهان با یک نیت منحصر به فرد دور هم جمع شده‌اند که همان رفتن به آمریکا است.

همه افراد درون کشتی در حال فرار از گذشته‌ای مخوف هستند یا چیزی آن‌ها را آزار می‌دهد. در واقع درد از دست دادن، مذهب، بردگی، خشونت، گرایش جنسی و موارد دیگر از نکاتی است که این گروه از انسان‌ها را به سمت ناکجاآباد روانه کرده است. در ابتدا انتظار می‌رود این سفر یک هفته طول بکشد و در نیویورک به پایان برسد. اما این کشتی در نیمه راه از «پرومتوس» عبور می‌کند، کشتی‌ای که چهار ماه قبل از رادار ناپدید شده بود. ظهور ناگهانی این کشتی گمشده مسافران را مجذوب خود می‌کند و کاپیتان تصمیم می‌گیرد مسیر را برای انجام عملیات نجات تغییر دهد.

این حوادث شروع‌کننده یک سری رویدادهای ظالمانه و یک مأموریت بحث برانگیز و چالشی است که همه را در برابر یکدیگر قرار می‌دهد و تهدید می‌کند که در محیط کلاستروفوبیک کشتی که توسط اقیانوس بیکران احاطه شده است، بیشتر از پیش تشدید شود. برای پیچیده کردن سریال همین شروع و داستان کافی بود، اما حضور یک کودک مزاحم و حامل ناملایمات نیز به تنش‌های اجتماعی و احتمالی و حوادث ناراحت‌کننده و کشنده‌ای اضافه می‌شود که به نظر می‌رسد همه چیز را گیج‌کننده‌تر از قبل می‌کند.

اما معمای اصلی سریال حول محور شخصیت امیلی بیچام در نقش مائورا فرانکلین، پزشک و دختر دانشمندی که شهرت مشکوکی دارد، می‌چرخد. او به دنبال برادرش است که ممکن است با کشتی پرومتئوس ناپدید شده باشد. کاپیتان الکلی کشتی، با نام ایک در تحقیقات مربوط به وقایع تاریک ناشی از رویارویی با پرومتئوس شریک مائورا می‌شود و با هم هرچه بیشتر در اسرار دیوانه‌واری که فراتر از فیزیک و فلسفه است، کاوش می‌کنند. بقیه مسافران نیز به قربانی یا مجرم تبدیل می‌شوند؛ و این در حالی است که تراژدی فشار می‌آورد و قبل از اینکه خیلی دیر شود، درک علل آن بسیار سخت و دشوار می‌شود.

با حفظ ذات موجود در سریال Dark، سریال 1899 نیز بار دیگر یک فرضیه پر از ناشناخته‌ها را روی میز قرار می‌دهد. این سریالی است که مانند کارهای قبلی اودار و فریز (سازندگان این سریال و تاریکی) توجه کامل بیننده را می‌طلبد. در اینجا ما از شهر مرموز موجود در سریال «Dark» به اعماق اقیانوس اطلس می‌رویم، اما لحن و فضا هنوز به طور غیرقابل جبرانی یادآور سریال‌های علمی‌تخیلی آلمانی است. ساختار روایی سریال «1899» همانند سریال «Dark» که در میان پرپیچ‌وخم‌ترین سریال‌های سفر در زمان اثری مهم به حساب می‌آید، دنبال می‌شود. این یعنی ما شاهد یک اثر تاریخی زیبا با تصاویری غم انگیز، اشباع شده و اغواکننده و همچنین یک هیجان روانشناختی خوب هستیم که در عین حال سرد و هیجان‌انگیز است.

نکته منفی این سریال آن است که حل معماهای گیج‌کننده مخاطب را در حین تماشای سریال خسته می‌کند. بنابراین، وجود این شکل معماهای پیچیده و نمایش جرعه جرعه سرنخ‌های کوچک، چیزی را از سمت سازندگان توجیه نمی‌کند. در نتیجه پس از تماشای سه یا چهار قسمت، مخاطب از ادامه دادن کل ماجرا گریزان می‌شود و این نکته‌ای است که بینندگان خسته و گیج را از باز کردن گره‌ها در ادامه سریال منصرف می‌کند. البته خوشبختانه سریال 1899 با وجود رمزآلود بودن شدید، ما را از عشق به شخصیت‌های خود فراری نمی‌دهد. همچنین از منظر فنی وقایع داستانی 1899 توسط یک موسیقی متن غم انگیز نمایش داده می‌شود که لایه دیگری از پیشگویی را به یک محیط ناراحت‌کننده اضافه می‌کند.

منبع: ویجیاتو

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه شبکه‌های تروریستی با هزینه‌های نجومی به دنبال مبارزه با تمامی دلخوشی‌های جامعه ایرانی هستند، تاکید کرد: در این شرایط حساس جنگ رسانه‌ای، راحت طلبی و پشت میزنشینی از سوی مدیران انقلابی و جهادی به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست.

محمد مهدی اسماعیلی در سومین همایش سراسری مدیران کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان‌ها که در مجتمع فرهنگی «باغ زیبا» برگزار شد، با اشاره به فراز و فرودهای مدیریت در حوزه فرهنگ گفت: مدیر جهادی و انقلابی نه تنها پیشبرد اهداف را صرفاً به مسائل بودجه‌ای گره نمی‌زند بلکه در مواجهه با محدودیت‌ها از خلاقیت خود نهایت بهره را برای تبدیل تهدیدات به فرصت خواهد برد تا مسیر تحقق اهداف متعالی حوزه فرهنگ انقلاب اسلامی هموار باشد.

وزیر فرهنگ ادامه داد: از سویی شبکه‌های تروریستی این روزها با هزینه‌های نجومی به دنبال مبارزه با تمامی دلخوشی های جامعه ایرانی هستند تا به هدف شوم خود در ایجاد فضای ناامیدی ملت ایران دست پیدا کنند که همواره با بصیرت و هوشیاری مردم این دسیسه‌های دشمن نقش برآب خواهد شد، البته در این شرایط حساس جنگ رسانه‌ای، راحت طلبی و پشت میز نشینی از سوی مدیران انقلابی و جهادی به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست.

وی در ادامه به اهتمام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره جدید مبنی بر تعالی اقتصاد فرهنگ و هنر گفت: یکی از مهمترین سرفصل‌های برنامه تحولی دولت مردمی در حوزه فرهنگ، مربوط به اقتصاد فرهنگ بوده است و از همان ابتدا در حوزه اقتصاد فرهنگ، تکالیف متعددی برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیش‌بینی شده است و وزارت فرهنگ با قدرت امور مربوطه را پیش می‌برد.

اسماعیلی به اهمیت برپایی منظم برنامه‌های مختلف فرهنگی و هنری اشاره کرد و گفت: تقویت نشاط اجتماعی یکی از مهمترین راه‌های مقابله با فتنه انگیزی دشمنان در دوقطبی سازی جامعه به شمار می‌رود که در ایجاد این نشاط اجتماعی، برپایی رویدادهای فرهنگی و هنری با حضور اقشار مختلف جامعه نقش پررنگی ایفا خواهد کرد. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ضمن اشاره به دستاوردهای سفرهای استانی خود گفت: دولت مردمی به دنبال ایجاد فرصت‌های برابر با نگاهی عادلانه برای اهالی فرهنگ و هنر در نقاط مختلف کشور است و بر همین اساس تحقق عدالت فرهنگی از اهداف اصلی و مهم وزارت فرهنگ در دوره جدید به شمار می‌رود.

کتاب‌های «آماده‌سازی هنرپیشه»، «شخصیت‌سازی» و «نقش آفرینی» در یک دوره ۳ جلدی «مجموعه آثار استانیسلاوسکی» تألیف کی. اس. استانیسلاوسکی. ترجمه مهین اسکوئی از سوی انتشارات سروش منتشر و روانه بازار نشر شد.

در جلد اول کتاب «آماده‌سازی هنرپیشه: کار هنرپیشه روی خود در جریان تأتر» آمده، استانیسلاوسکی نام هنری مستعاری است که کنستانتین الکسی یف بازیگر و کارگردان مشهور و صاحب نظریه اهل روسیه در ۲۲ سـالگی برخود نهاد. او در ۱۸۶۳ در مسکو به دنیا آمد و در ۱۹۳۸ درگذشت، بنابراین در بحبوحه جریان‌های پیش و پس از انقلاب کمونیستی و نیز جنگ جهانی اول در اوج فعالیت‌های تئاتری خود بود. استانیسلاوسکی، در پی سال‌ها ممارست در عرصه تئاتر به نظریه‌ای در بازیگری مشهور به «سیستم» دست یافت که در این سه جلد تشریح شده است.

جلد دوم کتاب «شخصیت‌سازی: کار هنرپیشه روی خود در جریان تجسم» درک صحنه‌ای عمومی به دلیل تک‌تک عناصر تشکیل‌دهنده آن ساده‌ترین و طبیعی‌ترین حالت انسانی است. در زندگی روزمره هم ضرورت‌های پیچیده‌ای وجود دارد که بدن باید خودبه‌خود و به‌نحوی مناسب به آن‌ها پاسخ بدهد، اما این در موقعیت‌های استثنایی و افراطی صورت می‌گیرد. برعکس، در زنـدگی‌ِ روی صحنه هر موقعیتی افراطی اسـت، چون اگر نباشد نمی‌تواند «موقعیت واقعی» باشد یا به‌جای موقعیتی واقعی عمل کند. آنچه برای ذهن ـ بدن روی صحنه معیاری عادی است، در زندگی روزمره استثنایی است. طبیعی بـودن روی صحـنـه، نوع تـقـویت‌شده‌ای از طبیعی بودن روزمره است. بنابراین باید آن را به وسیلهٔ سیستم از نو ایجاد کرد.

جلد سوم کتاب «نقش آفرینی: کار هنرپیشه روی نقش»، نقـش (بـازی‌شده)، شخصیتی است که به سوی «فراعینی شدن» جهت یافته و باید در گذشته و آینده نقش وجود داشته باشد. شخصیت موجودی فراتر و بالاتر از اعمالی است که به عنوان پاره‌ای از نقش انجام می‌دهد. هماهنگی ذهن بدن در بدنی آشکار می‌شود که در خلأ عمل نمی‌کند، که از کنش لازم نمی‌پرهیزد، که به نحوی تناقض‌آلود و سترون، واکنش نمی‌کند. ذهن بدن طبیعی عملاً ساده‌ترین و طبیعی‌ترین شرایط انسانی است. برای بازآفرینی این سرشت طبیعی، این صدای زندگی انسانی، کار، مطالعه و تکنیک لازم است. سیستم این است.

مترجم این مجموعه مرحوم مهین اسکوئی (۱۳۸۴-۱۳۰۹) دانش‌آموخته دانشکده هنرهای تئاتری مسکو بود و سیستم استانیسلاوسکی را به‌طور کامل آموزش دیده بود. او پس از بازگشت به کشور نمایشنامه‌های صحنه‌ای و تلویزیونی بسیاری را ترجمه، کارگردانی و بازی کرد.

چاپ سیزدهم جلد اول و چاپ دوازدهم جلد دوم و جلد سوم این مجموعه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و با قیمت دوره ۳ جلدی ۳۵۰.۰۰۰ تومان توسط انتشارات سروش در اختیار علاقه مندان این حوزه قرار گرفته است.