در پی موافقت مشروط مجمع تشخیص مصلحت نظام با پیوستن ایران به کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم (CFT)، موجی از واکنش‌ها در مجلس شورای اسلامی به راه افتاد. گروهی از نمایندگان با استناد به ملاحظات امنیتی و سیاسی، طرحی با قید دوفوریت برای توقف اجرای این مصوبه ارائه دادند. با این حال، این طرح با ۱۵۰ رأی موافق، ۷۳ رأی مخالف و ۹ رأی ممتنع از مجموع ۲۳۸ نماینده حاضر، نتوانست دو سوم آرای لازم را کسب کند و به صورت عادی به کمیسیون مربوطه ارجاع شد. این تحولات، بار دیگر شکاف میان جریان‌های تعامل‌گرا و تقابل‌گرا در سیاست خارجی کشور را آشکار کرد.

محمدباقر قالیباف: بررسی عادی به جای دوفوریت
رئیس مجلس شورای اسلامی پس از اعلام نتیجه رأی‌گیری، تأکید کرد که طرح تعلیق CFT به دلیل عدم کسب آرای لازم، به صورت عادی در کمیسیون تخصصی بررسی خواهد شد. قالیباف با اشاره به روند قانونی بررسی لوایح، از ارجاع طرح به مسیر معمول قانون‌گذاری خبر داد و از ایجاد فضای تنش‌آلود در مجلس پرهیز کرد.

عباس گودرزی: تعلیق مشروط، نه ابطال مصوبه مجمع
سخنگوی هیأت رئیسه مجلس، عباس گودرزی، در توضیح هدف طراحان طرح گفت: «بر اساس نظر تفسیری شورای نگهبان، هیچ نهاد قانون‌گذاری حق فسخ یا ابطال مصوبات مجمع تشخیص را تا ۱۰ سال ندارد. اما هدف این طرح، تعلیق اجرای CFT تا زمان توقف تحریم‌های مرتبط با قطع‌نامه‌های ۲۲۳۱ و اسنپ‌بک است.» او تأکید کرد که این اقدام به معنای رد مصوبه مجمع نیست، بلکه تعلیق مشروط آن تا رفع موانع بین‌المللی است.

حجت‌الاسلام محمد باقری: مخالفت با رهبری، هزینه‌ساز است
نماینده مردم بناب، حجت‌الاسلام محمد باقری، از مخالفان دوفوریت طرح بود. او در صحن علنی مجلس گفت: «تصویب این طرح، مخالفت صریح با نظر مقام معظم رهبری است. ما باید ولایت‌مدار باشیم و نباید بهانه به دست دشمن بدهیم.» باقری با اشاره به اینکه اکثر اعضای مجمع منصوب رهبری هستند، افزود: «چرا باید مقابل نظر مجمع بایستیم؟ این کار فقط برای کشور هزینه ایجاد می‌کند.»
او همچنین به تجربه کشورهای شریک راهبردی ایران اشاره کرد و گفت: «روسیه و چین عضو CFT هستند و کمک‌هایشان شفاف است. ما هم می‌توانیم عضو باشیم بدون اینکه تنش ایجاد کنیم.» باقری هشدار داد که این‌گونه طرح‌ها نه‌تنها مشکلات معیشتی مردم را حل نمی‌کند، بلکه آن‌ها را تشدید می‌کند.

مصطفی پوردهقان: اقتصاد با هر خبر CFT می‌لرزد
نماینده اردکان، مصطفی پوردهقان، در گفت‌وگویی با رسانه‌ها، از تلاش برخی نمایندگان برای دوفوریتی‌کردن طرح توقف CFT انتقاد کرد. او گفت: «اگر قرار بود فوریتی اعلام شود، باید برای مسائل معیشتی مردم، معلمان و کارگران بود نه برای قانونی که پس از سال‌ها بررسی در مجمع تشخیص تصویب شده است.»
پوردهقان با اشاره به آثار روانی اخبار مربوط به CFT بر اقتصاد کشور افزود: «هر بار یک خبر خوب یا بد از تصویب یا عدم‌تصویب CFT، اقتصاد کشور را دچار لرزش می‌کند. این بلاتکلیفی، آسیب جدی به بدنه نحیف اقتصاد ایران وارد کرده است.» او خطاب به مخالفان گفت: «آیا می‌خواهید کشور را در بن‌بست نگه دارید یا مثل ۲۰۰ کشور دیگر عضو این کنوانسیون شویم و منافع ملی را حفظ کنیم؟»

حسن قشقاوی: تقابل با مجمع، تقابل با رهبری است
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، حسن قشقاوی، نیز از مخالفان دوفوریت طرح بود. او در صحن علنی مجلس گفت: «این طرح به لحاظ شکلی نباید مطرح شود. شورای نگهبان در نظر تفسیری خود اعلام کرده که هیچ مرجع قانون‌گذاری حق رد یا نقض مصوبات مجمع را ندارد.»
قشقاوی با اشاره به اینکه رهبر انقلاب این موضوع را به مجمع ارجاع داده‌اند، افزود: «این مصوبه با اکثریت آرا در مجمع تصویب شده و سابقه ندارد که قانونی در مرحله اجرا دوباره به مجلس بیاید.» او خطاب به قالیباف هشدار داد: «این بدعت خطرناکی است. اجازه ندهید چنین تقابلی با مجمع تشخیص شکل بگیرد.»

آزمونی برای عقلانیت سیاسی و انسجام نهادی
تحولات اخیر پیرامون CFT در مجلس شورای اسلامی، بار دیگر نشان داد که تصمیم‌گیری درباره لوایح بین‌المللی، نیازمند انسجام نهادی، احترام به فرآیندهای قانونی و پرهیز از تنش‌های سیاسی است. مخالفت با دوفوریت طرح تعلیق CFT، نشانه‌ای از تمایل اکثریت مجلس به بررسی منطقی و غیرشتاب‌زده این موضوع بود. با توجه به موافقت مشروط مجمع تشخیص مصلحت نظام، انتظار می‌رود بررسی‌های کارشناسی در کمیسیون‌های تخصصی ادامه یابد و تصمیم نهایی با در نظر گرفتن منافع ملی، عزت نظام و واقعیت‌های اقتصادی اتخاذ شود.
 

 به گزارش خبرنگار بین الملل نسل فردا؛ دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به تازگی در سفری عازم اراضی اشغالی شد. سفری که با عجایب قابل تاملی همراه بود و البته که بازتاب های مختلفی نیز در محیط بین المللی پیدا کرد. این سفر تنها چند ساعت به طول انجامید و در نوع خود به کوتاه‌ترین سفر یک رئیس جمهور آمریکا به اراضی اشغالی تبدیل شد. ترامپ پس از سفر به فلسطین اشغالی عازم مصر شد تا در نشست صلح شرم الشیخ با حضور شماری از رهبران سیاسی جهان شرکت کند. وی در جریان سفر به اراضی اشغالی، در پارلمان رژیم اشغالگر قدس موسوم به کِنست سخنرانی کرد و بار دیگر، رئیس جمهور آمریکا ادعاهای عجیب و غریبی را در قالب سخنرانی خود مطرح کرد. به عنوان مثال وی مدعی شد که حمله به سایت های هسته ای ایران موجب شد تا کل توان هسته ای کشورمان نابود شود! این ادعا در شرایطی مطرح می شود که حتی سازمان های اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا و رسانه ها و صاحب نظران مهم این کشور نیز آن را قویا رد کرده اند و تاکید دارند که ایران بخش قابل‌توجهی از توان و ظرفیت های هسته ای خود را حفظ کرده است. ترامپ به قدری با رسوایی در مورد این ادعای خود رو به رو شده که حتی رسانه های آمریکایی نظیر نیویورک تایمز یا واشینگتن پست بارها رئیس جمهور آمریکا را مسخره کرده اند. با این حال، به نظر می‌رسد ترامپ با تکرار چندباره این ادعا علیه ایران سعی دارد چهره‌ای پیروز و فاتح را به خود بگیرد و در قالب بازیهای نمایشی و تبلیغاتی‌اش به دستاورد برسد. ترامپ همچنین مدعی شد که حماس و حزب الله باید خلع سلاح شوند. این در حالی است که اسرائیل پس از دو سال بمباران سنگین نوار غزه نتوانست حماس را خلع سلاح کند و البته که ایده خلع سلاح حزب الله لبنان نیز راه به جایی نبرده و نخواهد برد. حتی در توافق آتش بس جنگ عزه هم اشاره ای به خلع سلاح حماس نشده است. به نظر می‌رسد این ادعای ترامپ نیز با هدف لاپوشانی شکست بزرگ صهیونیست ها در مواجهه با جبهه مقاومت مطرح شده است. در حقیقت، ترامپ با فرار رو به جلو، به دنبال عدم افشای واقعیت‌های تلخی است که برجسته شدن آن ها به ویژه در جامعه صهیونیست‌ها و در محیط بین‌المللی، می تواند چالش های بیشتری را برای اسرائیل و آمریکا ایجاد کند. عجیب‌ترین بخش مواضع ترامپ نیز معطوف به ایران بوده و او گفته که دست خود را برای صلح به سمت ایران دراز می کند مروط به اینکه این کشور اسرائیل را به رسمیت بشناسد! یااز تقویت تروریسم در منطقه دست بردارد. در این نقطه این سوال مطرح می شود که اگر ترامپ صلح طلب است، چرا برای این ایده خود شرط می گذارد؟ در عین حال، رژیم اشغالگر قدس ظرف دو سال اخیر قریب به 70 هزار انسان بیگناه را در نوار غزه به شهادت رسانده که 20 هزار نفر از آن ها کودک بوده اند. اینکه رئیس جمهور آمریکا یکچنین رژیمی را تروریستی نمی داند و ایران را حامی تروریسم معرفی می کند، حقیقتا عجیب است. ورای همه این ها، چرا ایران باید رژیم اشغالگر قدس را به عنوان موجودیتی نامشروع به رسمیت بشناسد؟ رژیم سیاسی که اکنون با سیل قابل‌توجهی ازاعلام انزجارهای بین‌المللی رو به رو است و حتی متحدان غربی اسرائیل نیز به دلیل جنایات و پرونده سیاه این رژیم حاضر به همکاری های آشکار با آن نیستند و روابط خود با این رژیم را معطوف به پشت‌پرده و مراودات مخفی کرده اند. جدای از تمامی ادعاهای عجیب ترامپ، گویی صهیونیست ها رگ خواب ترامپ را خوب پیدا کرده اند زیرا با انواع و اقسام چاپلوسی ها سعی داشتند دل وی را به دست بیاورند و او را در زمینی قرار دهند که مطلوب خودشان است.