در گفت و گو با یکی از حرفه ورزان در حال انقراض
تعداد بازدید : 102
مقنی گری، دریای علم است
دایناسورهای مشاغل
گاهی در خودت فرو می روی و به این قضیه فکر می کنی که در گذشته ای نه چندان دور، چه مشاغلی در کشور ما بوده است؟! مشاغلی که هیچ کارورزی و یا دانشگاهی نداشته است.خیلی راحت 10،12 سالت که شد و حتی در سنین خیلی کمتر،یک بسم الله بگو و شروع کن یک چاه را بکن؛ سواد نداری،اشکال ندارد،مغز تو، مهندسی ذهنت می شود.آزمون و خطا پس می دهی؛ البته در این راه ممکن است جانت را هم از دست بدهی. همانطور که بسیاری از دوستان و همکاران در طی عمر کاری تو، دچار خفگی شدند.اما باز هم محکم تر از قبل، به کارت ادامه می دهی؛ رزق، دست خداست و برکت را او می دهد. ایمنی کار هم دستِ بالایی است.گفت و گوی این هفته ما با یکی از همین دایناسورهای مشاغل است؛«مقنی گری» ، شغلی که شاید نسل حاضر خیلی با آن آشنا نباشند.
نویسنده : سارینا رفیع پور
تاریخ ایران را که ورق بزنیم، پر است از افتخارات بزرگ و شیرین، افتخاراتی که یکی از نمادهای آن را در معماری می توان دید. قنات و کندن چاه های عمیق و نیمه عمیق نیز یکی از این افتخارات است. مهارتی که سابقه اش به هزار سال یا بیش از آن بر می گردد. مهارتی که تا همین چندین دهه قبل نیز زنده بود و مردم از آن استفاده میکردند. اما ورود تکنولوژی، کندن قنات را نیز مانند هر شغل دیگری رو به اضمحلال برد. به گونه ای که اکنون این شغل در معرض نابودی قرار دارد. با یکی از مقنی های سطح شهر به گفت وگو نشسته ایم.
لطفا خودتان را معرفی کنید.
حاج رضا حاج هاشمی هستم ؛حدودا 80 ساله ام.
میزان تحصیلات شما چه قدر است؟
بی سواد هستم و سوادی ندارم.
دلیل اینکه بی سواد هستید، چیست؟
در قدیم این طور نبود که مکتب خانه ها مانند الان با بچهها با محبت رفتار کنند و بچه ها را اذیت نکنند. در قدیم بچه ها را می زدند و اذیت می کردند، شاید به خاطر همین مسایل بود که من هم نتوانستم به مکتبخانه بروم و درس بخوانم.
از چه سنی وارد این حرفه شدید؟
از سن 12 سالگی، شاگردی در این رشته را شروع کردم.
با وجود اینکه شما دانش تخصصی چاه کندن را نداشتید، چگونه تشخیص می دادید که باید کجای چاه را کند تا به آب رسید؟
ما هم در کار خود اصول و فوت و فن هایی داشتیم ؛ چرا که این نکته را باید مد نظر داشت که مقنی گری، دریای علم است؛ برای مثال، پشت کوه یا پشت تپه از مکانهایی است که احتمال وجود آب در آن بسیار است.
برای کندن یک قنات، چه مقدار زمان نیاز است؟
جواب شما بستگی به این دارد که چه مقدار قنات را میخواستیم بکنیم و چه تعداد نیرو داشتیم؛ برای مثال آیا هزار متر قنات می خواستیم بکنیم و یا 150 متر قنات و چه تعداد مقنی برای این کار در کنار ما بود.
فکر می کنید چند چاه کن و مقنی الان وجود داشته باشد؟
به نظر من با ورود تکنولوژی های جدید و استفاده از ابزار برقی و پیشرفته برای چاه کندن، این شغل رو به نابودی است و در حال انقراض است و افرادی مانند من زیاد نیستند.
در کدامین شهر ها، مقنی کار وجود دارد؟
در شهر هایی مانند گز و برخوار و خمینی شهر نسبتا مقنی بیشتر وجود دارد.
در گذشته چند مقنی داشتیم؟
در شهری مانند خمینی شهر، شاید دو الی سه هزار مقنی داشتیم.
با وجود سختی های کار، آیا بچه هایتان به این شغل آمده اند؟
خیر؛ سختی کار اجازه نداد که بچه های من به این شغل علاقه مند شوند.
آیا مواقعی پیش آمد که چاه روی مقنی خراب شود و مقنی فوت کند؟
بله، خیلی زیاد این اتفاق می افتاد؛ به ویژه این اتفاق در جاهایی نظیرتهران می افتاد؛ زیرا خاک آن قسمت بسیار نرم است و کار کردن در آنجا را بسیار سخت
می کند.
به نظر شما مسئولان برای اینکه این شغل
رو به نابودی نرود، چه کاری می توانند انجام دهند؟
من واقعا نمی دانم؛ با وجود چاه های عمیق و نیمه عمیق که به این راحتی کنده می شوند، چگونه مسئولان میتوانند از نابودی این شغل جلو گیری کنند، اما با وجود این، حداقل مسئولان می توانند قنات های قدیمی را تعمیر کنند و نگذارند این قنات ها خراب شود.
دستمزد کشیدن و حفر یک قنات،چه قدر بود؟
این امر بستگی به نظر کارشناس و میزان کار انجام شده داشت و به همین دلیل قیمت ها متفاوت بود . برای مثال از کپه ای 20 تومان بود تا قیمت های بیشتر؛ زیرا به هر حال یک قنات ممکن بود سه ماه زمان ببرد و یک قنات دیگر کمتر و یا بیشتر؛ بنابراین یک قیمت واحدی وجود نداشت.
طولانی ترین قناتی که کنده اید، چند متر بوده است؟
طولانی ترین قناتی که کندم، سه هزار متر بود.
صد سال قبل در زمان کندن قنات و حفر چاه، چگونه ته چاه و به عبارتی، مکان کار خود را روشن می کردید؟
صد سال قبل، با روغن چراغ و بعدش هم با چراغ نفتی ته چاه را روشن می کردیم.
آیا هیچ وقت پیش آمد که شخصی در چاه آب، خفه شود؟
بله، خیلی زیاد من دوستانی داشتم که در چاه آب، خفه شدند. همیشه مقنی ها می خواندند؛ منم مقنی گل خور که زنده در گورم.
اولین باری که رفتید ته چاه آب، نترسیدید؟
زیاد می ترسیدم؛ یادم می آید، اولین دفعه ای که رفتم ته چاه آب، آب از سرم رد می شد و احساس خفگی در چاه آب داشتم.
مشکل هوا را چگونه در ته چاه حل می کردید؟
مشکل کمبود هوا را نیز با راه ها و فوت وفن هایی که داشتیم، حل می کردیم.
کلام پایانی شما؟
مهندسان ما هنوز نمی دانند که چگونه یک چاه را به چاه دیگر باید وصل کرد تا قنات شکل بگیرد؛ مقنی های ما با اینکه دانشگاه نرفته بودند، واقعا این کار را به زیبایی انجام می دادند.