تابناک :صادق حسنوند، عضو کمیته علمی ششمین همایش ملی مدیریت آلودگی هوا و صدا می گوید: بر اساس مطالعات صورت گرفته ۱۰درصد از مرگ و میرهای موجود در ایران بر اثر آلودگی هوا اتفاق می افتد. با توجه به اینکه آلودگی هوا به عنوان چهارمین عامل مرگ و میر در جهان شناخته می شود، بنده و همکارانم از سال ۸۹ در پژوهشکده دانشگاه علوم پزشکی به بررسی ارتباط بین بیماری های قلبی و سرطان ها با آلودگی هوای تهران در مطالعات اپیدمولوژی پرداخته ایم.حسنوند گفت: حساس ترین رنج سنی که در معرض بیماری های خطرناک ناشی از آلودگی هوا قرار دارند، افراد بالای ۶۵ سال و زیر پنج سال بوده و بیماران قلبی عروقی، افراد باردارواشخاص چاق نیزجزو این دسته هستند.
 

مهر:رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی با تأکید بر حل مشکل اشتغال معلولان گفت: تعداد ۶۵ هزار و ۸۰۰ نفر دانش‌آموز دیرآموز در مدارس عادی تحصیل می کنند.مجید قدمی در نشست خبری که در سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور برگزار شد، اظهار کرد: سازمان آموزش و پرورش استثنایی هفت گروه دانش آموزان آسیب دیده را تحت پوشش قرار می دهد.وی افزود: اگر معلولیت باعث تفاوت فاحش در وضعیت فرد شود، این سازمان باید او را تحت پوشش قرار دهد.رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور گفت: دانش‌آموزان آسیب دیده ذهنی به لحاظ بهره هوشی بین ۵۰ تا ۷۰ هستند و دانش آموزان عادی ۱۰۰ هستند.
 

ایسنا : براساس زمان‌بندی اعلام شده از سوی سازمان وظیفه عمومی ناجا، تمام افراد متقاضی بهره‌مندی از کسرخدمت‌های مربوط به دوران رزمندگی، ایثارگری و آزادگی باید با مراجعه به دفاتر پلیس + 10 و پرداخت 6000 تومان درخواست خود را ثبت کنند.مهلت در نظر گرفته شده برای ثبت‌نام متقاضیان در حال حاضر یک ماه است و در ده روز اول جانبازان و ایثارگران باید به دفاتر پلیس + 10  مراجعه کرده و پس از آن نیز رزمندگان می‌توانند به این دفاتر مراجعه کنند.سردار ابراهیم کریمی، جانشین رئیس سازمان وظیفه عمومی ناجا، جزئیات اجرای این طرح را تشریح کرده و گفته بود: موضوع کسر خدمت و معافیت‌های مربوط به فرزندان ایثارگران مورد توجه قرار گرفته است.
 

 لطفاً معلولیت خود را برایمان توضیح دهید
مشکل جسمی-حرکتی دارم؛ علتش CP (فلج مغزی) است. این امر بر اثر یک نارسایی موقع تولد و کمبود اکسیژن پیش می‌آید. مشکل عمده کسانی‌که دچار فلج مغزی هستند، اختلال در حرکت است و بعضاً مشکلات ذهنی هم دارند. قسمت های مختلف بدن می تواند درگیر شده باشد؛ پا ها، دست ها، دست و پا هم‌زمان، یا حتی گاهی قدرت تکلم هم مختل می شود. مسئله من بیشتر در پا هاست. در دست‌هایم تقریباً مشکل واضحی ندارم؛ ولی در کارهای ظریف، مثل قیچی کردن یا ساز زدن، یعنی کارهایی که به دقت و تمرکز زیاد نیاز دارد، عملکردم تا حدی ضعیف می شود.
 این ضعف در حرکات ظریف، چه تأثیری بر کارهای روزمره‌تان می گذارد؟
این امور را کُند انجام می دهم، باید وقت و انرژی بیشتری بگذارم و اینکه خیلی زود خسته می شوم. مثلاً وقتی متنی را پشت سر هم می نویسم، صفحه سوم دیگر خوانا نیست. با اینکه دست خط بدی ندارم، اما به‌خاطر ضعف عضلانی، زود خسته می شوم.
 در حال حاضر چه فعالیتی دارید؟
دارم برای کنکور ارشد آماده می شوم. از سه سال و  نیم پیش نیز هنرجوی موسیقی هستم؛ ساز گیتار.
  ساز زدن برایتان سخت نیست؟
 مشکل من خیلی حاد نیست که دستانم را مستقیم تحت تأثیر قرار دهد؛ البته شروع ماجرا خیلی نا امید کننده بود. سال اول سخت طی شد اما وقتی دیدم دارم پیشرفت می کنم و خیلی عقب تر از جامعه  عادی نیستم، ادامه دادم.
  چگونه برای تمرین موسیقی، زمان زیادی با دستتان کار می‌کنید؛ درحالی‌که نوشتن پشت سر هم اذیتتان می کند؟
چیزی هست به نام «عشق». من به این حقیقت در زمینه  موسیقی پی برده ام. شاید اگر فعالیت دیگری بود نمی توانستم این‌قدر مصرانه انجام دهم؛ اما چون این کار را دوست داشتم، برایم مهم نبود که چند ساعت تمرین کنم. به هر حال می دانستم و می دانم که من یک تفاوتی با بقیه دارم؛ اگر بخواهم انکارش کنم به جایی نمی رسم!
  آیا معلولیت باعث توقف، ناکامی یا ناراحتی شما شده است؟
همه افراد در زندگی ناکام می شوند ولی در کل، معلولیت خصلتش محدودیت است. این جمله که معلولیت محدودیت نمی آورد، یک حرف حاشیه ایِ بی اعتبار است. وقتی آدم درد می کشد اما نمی تواند چیزی بگوید، وقتی هر قدمی که برمی دارد استرس این را دارد که الان زمین می خورد. وقتی ترس این را داشته باشد که در سرما عضلاتش یخ کند و نتواند درست راه برود، این ها همه محدودیت است! بله شاید مستقیم اثر نگذاشته باشد ولی غیر مستقیم، خیلی!
  برخورد مردم با شما و هم‌نوعانتان چطور است؟
برخوردهای مردم سه جور است: گاهی کمک، گاهی ترحم و بعضی اوقات هم مسخره می کنند.
  فرق ترحم و کمک چیست؟
به نظرمن این چیزی نیست که نیاز به آموزش دادن داشته باشد. گاهی منِ معلول جایی گرفتار شده‌ام، مثلاً می خواهم از خیابان شلوغ رد شوم؛ اگر کسی بیاید و همراهیم کند، این مسلماً کمک است؛ اما اگر مسیرِ ساده و بی‌خطری باشد و من در جواب آن شخص بگویم که نیاز به کمک ندارم و او باز اصرار کند، این دیگر ترحم می شود. یا آنکه مثلاً استادها امتحان را به من راحت بگیرند و به‌خاطر معلولیتم از تکالیف عبور کنند.
 لطفاً از تجربه  مسخره‌شدن برایمان مثال بزنید
من دختر هستم و بیشترین میزان مسخره کردن را از سمت پسرهای جوان هم سن و سال خودم دیده ام. متلک گفتن و اذیت کردن متاسفانه برای همه وجود دارد؛ حالا وقتی قبولشان نمی‌کنم می گویند: «خوبه سالم نیستی!» یک‌بار سازم روی دوشم بود و داشتم می رفتم کلاس، زمین خوردم (زمین خوردن برای من یک چیز تکراری و عادی است) آقایی گفت: «این‌قدر گیتاریست زیاده؛ تو دیگه برا چی...!».
من انسانم و برای خودم زندگی می کنم. اگر هزاران روان شناس یا نوازنده در این دنیا باشد، من نیز حق زندگی دارم.
  اگر به‌فرض زمانی سلامتی جسمانی تان را به دست بیاورید، دوست دارید چه کاری انجام دهید؟
این یک اتفاقِ تقریباً محال است؛ ولی اگر این‌طور شود، دوست دارم بروم پیاده روی، زیر باران بدون زمین خوردن قدم بزنم، یک قطعه  موسیقی را بدون گیر و سختی بنوازم، با دوستانم بیرون بروم، بروم خرید یا.... این ها شاید برای شما کارهای پیش پا افتاده ای باشد، ولی برای منِ نوعی یک رؤیاست.
  وضعیت خود را برای ازدواج و تشکیل خانواده چگونه می بینید؟
برای ازدواج می توان دو حالت را در نظر گرفت: ازدواج با معلول، یا با فرد عادی. اگر طرف مقابل هم معلولیت داشته باشد زندگی بسیار سخت می شود (البته این نظر شخصی من است و آن را به کسی تعمیم نمی دهم). من ازدواج دو معلول را تقریباً قبول ندارم؛ کدام یک باید دیگری را تکمیل و نقص جسمانی فرد مقابل را جبران کند؟! اما از سوی دیگر اگر طرف مقابل سالم باشد، کنارآمدن با وضعیت من برایش دشوار است. برای چنین کسی زندگی در کنار من آسان‌تر که نمی شود، بلکه چندین برابر سخت‌تر هم می شود (تازه این برای من است که مشکل جسمی ام حاد نیست و کارهای شخصی ام را به‌راحتی انجام می دهم.)یک شخص عادی ممکن است حتی تا حدی هم پیش بیاید، ولی آخر در یک نقطه از شرایط می ترسد و عقب می‌کشد.
پس خواهشی که دارم این است،وقتی می خواهید ابراز علاقه کنید، طرف را دقیق و با تمام ابعادش ببینید.
من وقتی این مشکل جسمی را دارم، قرار نیست سال آینده یا دو سال آینده خوب شوم! وضعیت من این است، تا هرچند سال که زنده باشم.
  معلولیت چه دریچه‌های روشنی را به رویتان باز کرده است؟
«اراده ی قوی» من به‌خاطر مشکل فیزیکی ام حتی برای کارهای عادی زندگی هم باید مدام زمین بخورم و باز ادامه دهم؛ چه برسد به اموری که برای همه دشوار است. وقتی زمین می خورم به خودم می گویم تو برای ساده ترین چیزها هم می جنگی، پس چطور انتظار داری کاری که برای همه سخت است را راحت انجام بدهی!
  خانم حیدری خطاب به کسانی که با جامعه معلولان در ارتباطند، از بحث «انکار» صحبت می‌کند: به‌ویژه از خانواده‌ها خواهش می‌کنم اگر معلولیت فرزندتان محدود و کم است، انکارش نکنید! معلولیت در هر صورت وجود دارد، حتی اگر شدتش کم باشد. این انکارِ شما ماجرا را پیچیده می کند؛ چون خانواده مرتب از واقعیت دورتر می شود و نمی تواند شرایط را قبول کند. این بحث به‌خصوص گریبان بچه های با معلولیت خفیف را گرفته است!
ایشان همچنین تقاضا دارد که مسئولان فقط محدودیت های معلولان را نبینند و توانمندی هایی که آنان در کنار معلولیتشان به دست آورده اند را نیز مورد توجه قرار دهند.
او می گوید: «ظرفیت استخدام را برای ما بالا ببرید و بگذارید به استقلال مالی برسیم. این فوق العاده می تواند کمک کننده باشد در اعتماد به نفس و ادامه  دادن مسیرمان.
جزو شرایط قبولی دانشگاه فرهنگیان این است که از نظر جسمی کاملاً سالم باشیم. وقتی مشکل من تأثیر خاصی در زمینه  تدریس ندارد و قدرت بیانم خوب است؛ چرا نباید حق ورود به آموزش و پرورش را داشته باشم؟! گاهی ما معلولان بیشتر می‌توانیم در جامعه  مشارکت کنیم، نسبت به فرد سالمی که دغدغه  خاصی ندارد.
کسی که یک زندگی معمول و بدون چالش بزرگ را پشت سر گذاشته، وقتی وارد حیطه  کاری می شود، تازه می خواهد کسب تجربه کند؛ درحالی‌که من نوعی این تجربه‌ها را در زندگی شخصی ام به دست آورده ام».

 

میزان : مدیرکل میراث‌فرهنگی کرمان خبر داد که بر اثر زلزله، برج تاریخی روستای گزک فرو ریخت و به بیش از 100 قنات در مناطق زلزله‌زده بخش کوهساران شهرستان راور آسیب وارد شد .محمود وفایی گفت: زلزله به مناطق و روستاهای کوهستانی آسیب وارد کرده و عبور و مرور به این روستاهای که مسیرهای کوهستانی دارند سخت است. تیم‌های کارشناسی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری کرمان تاکنون فقط موفق شده اند از چند روستا بازدید به‌عمل آورند.وی افزود: به دلیل پراکندگی بناهای تاریخی و فاصله این روستاها از هم، بازدید کامل و ارزیابی آسیب‌های وارد شده به این آثار تاریخی زمان‌بر است. تاکنون متأسفانه برج تاریخی روستای گزک شهرستان راور فرو ریخته است.وفایی گفت: 100 قنات در این مناطق نیز آسیب دیده‌اند و حتی برخی از آن‌ها به‌صورت کامل کور و دچار گرفتگی شده است. احتمال می رود به 10 تا 35 درصد اکثر بافت‌های تاریخی روستاهای منطقه کوهساران شهرستان راور در استان کرمان آسیب‌های جدی وارد شده باشد.

ایسنا : مدیر طرح ملی تغییرات آب و هوا در سازمان حفاظت محیط زیست، با اشاره به ضرورت برنامه‌ریزی داخلی برای اجرای تعهدات ایران در زمینه کاهش ۴ درصدی انتشار گازهای گلخانه‌ای، تعلل ایران برای الحاق به توافق‌نامه تغییرات اقلیمی پاریس را مثبت ارزیابی کرد.توافق‌نامه پاریس بعد از تصویب توسط هیئت وزیران در اختیار مجلس شورای اسلامی قرار گرفت وپس از بررسی و تصویب در مجلس به شورای نگهبان به منظور تائید نهایی ارسال شد. در حاضر  شورای نگهبان در حال بررسی آن است. در صورت تائید شورای نگهبان، از طریق تسلیم مستندات نهایی توسط وزارت امور خارجه به دبیرخانه کنوانسیون تغییر آب و هوا عملاً پیوستن جمهوری اسلامی ایران به توافق‌نامه پاریس اعلام می‌شود. محسن ناصری - مدیر طرح ملی تغییرات آب و هوا در سازمان حفاظت محیط زیست - در پاسخ به پرسشی درباره فرصت ایران برای تصویب توافق‌نامه پاریس اظهار کرد: تا سال ۲۰۲۰ باید توافق‌نامه پاریس را در مجامع ملی خود به تصویب برسانیم؛ البته در شرایط فعلی تنها ایران نیست که این وضعیت را دارد زیرا کشورهای دیگر مثل جمهوری فدرال روسیه نیز فعلاً تصویب توافق‌نامه پاریس را در مجلس دوما نگه داشته است.
 

باشگاه خبرنگاران : ساعت 11:30 روز جمعه، زنی هراسان در تماس با پلیس شهر پرند در جنوب غربی تهران از ربایش خودرواش در حالی که کودک سه ساله اش داخل آن بود، خبر داد. با توجه به حساسیت موضوع بلافاصله تیم های پلیس، تحقیقات خود را آغاز کردند؛ اما دقایقی بعد زن جوان در تماس با پلیس مدعی شد که سارق، کودک را در کنار خیابان رها کرده و با خودرو متواری شده است.با حضور اکیپ پلیس اگاهی در محل رها کردن دختر سه ساله، این زن به ماموران گفت: دقایقی قبل به همراه پسر شش ساله و دختر سه ساله ام برای خرید از خانه با خودرو پژو 405 خارج شدیم. نزدیک محل سکونت قصد داشتم از دکه روزنامه فروشی مجله بخرم، پسرم از خودرو پیاده شد و همراه من آمد اما دختر سه ساله ام در خودرو خواب بود. به همین دلیل او را داخل ماشین گذاشتم.این زن ادامه داد:یک لحظه به خودم آمدم و مردی را پشت فرمان خودرو دیدم. شوکه شده بودم که این دزد، خودرو را به همراه دخترم که داخل آن بود به سرقت برد. با کمک یک تاکسی به تعقیب دزد پرداختم که پس از چند دقیقه او دختر سه ساله ام را از خودرو پیاده کرد و متواری شد. تا ابتدای جاده ساوه دزد را تعقیب کردم؛ اما او توانست فرار کند.با ثبت این شکایت تحقیقات برای دستگیری سارق کودک ربا آغاز شد.
 

میزان : رئیس کلانتری ۱۲۴قلهک، از دستگیری پلیس قلابی با تجهیزات قلابی در خیابان دولت خبر داد.سرگرد ضرغام آذین رئیس کلانتری ۱۲۴ قلهک اظهار کرد: عوامل گشت کلانتری حین گشت زنی در خیابان دولت، به یک نفر مشکوک شدند که با یونیفرم پلیس در اطراف مراکز خرید حضور داشت.وی ادامه داد:پس از بررسی با توجه به تناقض‌گویی‌هایش درخصوص علت حضور در محل و پوشیدن لباس فرم پلیس، بازرسی بدنی از وی صورت گرفت که یک قبضه اسلحه پلاستیکی به همراه تجهیزات قلابی پلیسی کشف شد.سرگرد آذین ادامه داد:در این حین یکی از شهروندان با مراجعه به پلیس مدعی شد لحظاتی قبل درحال تردد در محل بودم که متهم دستگیر شده با مراجعه نزد وی و معرفی خود به عنوان مأمور پلیس، خواست اخاذی کند. قصد تماس با ۱۱۰ را داشتم که متهم با اطلاع از این موضوع ازمحل متواری شد.رئیس کلانتری ۱۲۴ قلهک با اشاره به دستگیری پلیس قلابی افزود: متهم قصد به دام انداختن طعمه دیگری را داشت که توسط پلیس دستگیر و به کلانتری منتقل شد.

از گذشته‌های دور، شهرها مرکز پیشه و گسترش تمدن بودند و کشورها و قلمروهایی که باید اداره می‌شدند در این مناطق لنگر می‌انداختند. در واقع، شهر مرکزیت زندگی اجتماعی بود و در این نقطه به حکمرانی قلمروهای بزرگ‌مردان پرداخته می‌شد. به قول داستان‌نویس‌ها، سال‌ها گذشت و با رواج صنعت و زندگی مدرن، شهر تعریف تکنیکی‌تری پیدا کرد؛ امروزه شهرها در تقسیمات کشوری مثل نقاط نورانی می‌مانند که نقشه‌ جهان را پر کرده‌اند. از گذشته شهرها محل آمد و شد روستائیان و اموال و تولیدات آنان بودند. کشورهای صنعتی با برنامه‌ریزی روی سرمایه کشاورزی و انسانی توانستند به شهرهایی بزرگ و پرجمعیت و برنامه ریزی شده به نام کلان‌شهر برسند که اقتصاد جهان را در دست خود اسیر کرده و توجه اخبار و حمل و نقل‌ها را به طرف خود جلب کرده‌اند. رفته رفته ایران نیز جزو کشورهایی شد که شهرها در آن مرکز ثقل تولید و زندگی شدند. اما روستاها نیز در ایران سابقه زیادی داشتند و اقتصاد ایران به دلیل قدمت کم تولید در آن وابستگی شدیدی به روستاها دارد. فقط در این صدسال اخیر بود که به علت انفجار صنعتی در ایران، روستائیان زمین و احشام خود را فروخته و به شهر آمدند تا با وارد شدن در کارخانجات آن، زندگی خود را در دامن شهرنشینی تجربه کنند. در این دوران به زعم وجود مهاجران زیادی از روستاها، شهر مرکز مدیریت، قدرت و حلاجی کردن همه‌ امور بوده و نبض جامعه ایرانی را به دست گرفته است. اما این پایان ماجرا نیست و قصه به صورت معمولی پیش نرفته است. شهرهای کشورهای در آستان توسعه سرنوشتی متمایز از شهرهای صنعتی دنیا داشته و چنان که مشاهده می‌شود، امور به طور برنامه‌ریزی‌شده‌ای پیش نرفته و این شهرها در روند دست اندازی بر محیط زیست و دگرگونی‌های طبیعی قرار گرفته‌اند. تاجایی‌که کنترل ضعیف شهرنشینی و وضعیت اقتصادی عموم روستائیان مهاجر در شهر به رشد آسیب‌های اقتصادی و اجتماعی منجر شده است. آری! دولت‌های شهری نتوانسته‌اند وضع روستانشینی را در اهداف خود به عوان هدف اصلی ذکر کنند و نهادهای روستانشینی در شهرهای ما به غایت ضعیف‌تر از نهادهای شهری بوده‌اند و این دلیل خوبی برای مهاجرت روستائیان بوده، اما کفاف یأس برگرفته از آسیب‌ها را نمی‌دهد. در حال حاضر فضای طبیعی کشور که عموماً در دست روستانشینان و قشر مأنوس با طبیعت است همواره در حال توجه شهرنشینان بوده و حتی ییلاق‌ها و باغات نیز از دست چشم و هم چشمی‌های مردانه‌ای چون ویلاسازی و تصرف شهرسالارانه زمین در امان نبوده‌اند. وضع نهادهای روستایی تا جایی نحیف است که قدرت موجود در اقتصاد شهری همه سرمایه‌های روستایی را می‌بلعد و مفاهیمی چون رفاه، ثروت و حتی زیبایی که این روزها متاع خالص رسانه‌ها هستند، مختص شهرها تعریف می‌شوند. و با غلبه هویت شهری بر هویت نواحی پیرامون، برخی از استان‌های جدید هم از نام شهرهای مرکزی استان‌های مربوطه انتخاب شده‌اند. این گونه جای خالی دولت اقتصادی و نهادی در روستا به شدت احساس می‌شود و اگر به این صورت پیش رفته شود، معلوم نیست با هزاران برنامه سیاسی و اقتصادی وضع محیط زیست چگونه شود و آسیب‌های شهری چطور. لذا در کنار دولت مقتدر سیاسی مطلوب در قلب کلان شهر، باید سهمی اساسی در سیاست برای روستا و روستانشینی در نظر گرفت تا آن ذهنیتی که در هر برنامه‌ای از شهرها و مراکز شهری و مراکز استان در ذهن مدیران است، کمتر معطوف شهرها و بیشتر معطوف به روستاها و فضاهای طبیعی باشد.

 

مرور نیوز: یک قاضی کانادایی، اجرای قانون ممنوعیت استفاده از پوشش برقع را در استان کبک به تعویق انداخت.  یک قاضی کانادایی اجرای مصوبه جدید استان کبک مبنی بر ممنوعیت استفاده زنان مسلمان از پوشش برقع در اماکن عمومی را به تعویق انداخت. این اقدام پیروزی موقتی برای آن دسته از فعالان مدنی است که این قانون را خلاف قانون اساسی و تبعیضی علیه زنان مسلمان می‌دانند.این قاضی قانون ممنوعیت پوشاندن چهره را تا زمانی که دولت دستورالعمل‌هایی را برای نحوه اعمال این قانون و اعطای معافیت های آن مشخص نکرده است، به حالت تعلیق درآورد.مدیر اجرایی شورای ملی مسلمانان کانادا از حکم این قاضی کانادایی به عنوان یک گام موفقیت‌آمیز یاد کرد. این تصمیم به دولت محلی کبک فرصت می‌دهد جزئیات مربوط به نحوه اعمال این قانون را ارائه دهد.قانون ممنوعیت استفاده از پوشش برقع که در اکتبر تصویب شد، شامل همه افراد از معلمان و دانش‌آموزان تا کارکنان بیمارستان، افسران پلیس، رانندگان اتوبوس و ... می‌شود. با اینکه در این قانون نامی از مذهب خاصی برده نشده، تمرکز اصلی آن بر اقلیت کوچک زنان مسلمان است که در اماکن عمومی برای پوشاندن چهره خود از برقع استفاده می‌کنند.