رمزگشایی از یک دو راهی در قالب معادله اتمی ایران؛
تعداد بازدید : 1
قمار خطرناک دموکراتها و ایده توافق جدید
نویسنده : سامان سفالگر / گروه سیاست
در روزهای اخیر و همزمان با تشدید رایزنیهای دیپلماتیک با محوریت معادله اتمی ایران و انجامِ موضع گیریهای مختلف از سوی منابع سیاسی و رسانهای ایرانی و غربی مبنی بر اینکه دستیابی به یک توافق و احیای برجام، گزینهای است که در شرایط کنونی در دسترس تر از هر زمان دیگری به نظر میرسد، میزان امیدواریها در این رابطه نیز افزایش قابل ملاحظهای داشته است. در این چهارچوب، برخی ناظران و تحلیلگران پس از پاسخِ ایران به بسته پیشنهادی اروپا و متعاقباً واکنش دولت آمریکا به این مساله، از قریب الوقوع بودنِ امضای توافقی جدید سخن گفته و می گویند و حتی برخی ابعاد احتمالی آن (توافق جدید) را نیز مورد اشاره قرار میدهند. این در حال است که در جبهه مقابل، برخی تحلیلگران و جریانهای سیاسی و رسانهای (داخلی و خارجی) همچنان بر این نکته تاکید دارند که تهران و واشینگن در مورد برخی مسائل اختلاف نظر دارند و اینکه گفته شود آنها به زودی توافقی را امضا میکنند، چندان منطقی به نظر نمیرسد. این طیف به طور خاص بر این مساله تاکید دارند که همچنان بایستی انتظار ادامه یافتنِ مذاکرات را داشت. در این میان، افکار عمومی به ویژه در کشورمان عملاً بر سرِ یک دو راهی در قالب معادله اتمی ایران قرار گرفتهاند: آیا امضا یک توافق جدید قریب الوقوع است یا خیر باید انتظار انجام گرفتن مذاکرات بیشتر را داشت؟ جهت پاسخ به این پرسش، این طور به نظر میرسد که بایستی مؤلفههای کلانِ مؤثر بر مناسبات تهران-واشینگتن را مد نظر قرار داد. باید توجه داشت که اساساً ریشههای تقابل و دشمنی میان ایران و آمریکا قوی و کهنه هستند و ورای مساله ای نیز پرونده اتمی ایران قرار دارند. در واقع، معادله اتمی ایران صرفاً دلالتی عینی و البته محدود از رقابتها و دشمنیهای گستردهتر در چهارچوب مناسباتِ ایران و آمریکا است. از این رو، فرضِ اینکه بنا باشد دو طرف در مساله هستهای خیلی زود به نتیجه برسند، چندان با واقعیات میدانی همخوانی ندارد. از سویی نباید فراموش کرد که اساساً دولت بایدن تاکنون حاضر نشده سرمایه سیاسی قابل توجهی را در پس هر گونه توافق با ایران قرار دهد. از این منظر، بایدن و دموکراتها شدیداً از این نکته پرهیز دارند که در آستانه انتخابات میاندوره ای کنگره آمریکا، رویِ مساله اتمی ایران که میتواند یک قمار خطرناک برای آنها باشد و تا حد زیاد شانسهای محدود موفقیت آنها در انتخابات مذکور را از بین ببرد، حساب باز کنند. در این چهارچوب، انعقاد توافقی تازه با ایران در شرایط کنونی برای واشینگتن (دولت بایدن)، مزایای خاص خود را ندارد و مشوقهای ویژهای را به آن ارائه نمیکند. در جبهه مقابل، وضعیت در مورد حصول توافق با آمریکا برای دولت ابراهیم رئیسی نیز در چهارچوب معادلهای خاص قرار دارد. دولت رئیسی اساساً به دنبال دستیابی به توافقی است که امتیازات برجستهتری را در قباس با نسخه ابتدایی توافق برجام برای ایران به همراه داشته باشد. تحقق این مساله تا حد زیادی به آن کمک خواهد کرد که کفایت مذاکراتی این دولت به افمار عمومی داخلی نشان داده شود و در داخل از یکچنین توافقی استقبال بهتر و بیشتری انجام شود. جدای از اینها، این دولت در شرایط خاص بین المللی فعلی جهان که در آن شاهد تشدید شکافها میان شرق و غرب جهان هستیم، عملاً نوعی فضای کنشگری یافته و در مساله فروش نفت نیز در ماههای اخیر تا حدی عملکرد خوبی را از خود برجا گذاشته است. اضافه بر این، ایران در عرصه توسعه توانمندیهای اتمی خود نیز گامهای قابل توجهی را برداشته است و اهرم فشار قابل توجهی را بر غرب در این حوزه برای خود ایجاد کرده است. همه اینها این نکته را به دولت رئیسی دیکته میکنند که بهتر است به بهترین توافق ممکن با غرب برسد. در این فضا، پاسخ به این سؤال که آیا توافقی جدید با محویت احیای برجام، امری قریب الوقوع است یا باید انتظار مذاکرات بیشتر و طولانیتر را داشت؟ چندان سخت به نظر نمیرسد. از این رو، انتظار میرود که در ادامه راه شاهد از سرگیری مجدد مذاکرات و انجام رایزنیهای مختلف جهت کاستن از سطح اختلافات باشیم.