واکاوی 2 نکته مهم در بحبوحه آشوبهای فرانسه؛
تعداد بازدید : 3
تسری خیابان به کابینه و تلفیق نارضایتیها از مکرون
نویسنده : سامان سفالگر / گروه بین الملل
فرانسه بار دیگر و پس از قتل یک نوجوان 17 ساله فرانسوی به دست پلیس این کشور در حومه پاریس، وارد دورهای از تنش و بحران شده است. در این راستا، شمار فراوانی از شخصیتهای مهم فرانسوی در حوزههای مختلف، قتلِ مذکور و بهطور خاص شلیک نیروهای پلیس فرانسه از فاصله نزدیک به یک نوجوان 17 ساله فرانسوی که ظاهراً تخلف رانندگی انجام داده بود را غیرقابلقبول خوانده و انتقادات جدی را علیه آن مطرح کردهاند. قتلی که سبب شده تا شهرهای مهم فرانسه نظیر مارسی، لیون، نانت، تولوز و پاریس، با آشوبهای گسترده خیابانی روبهرو شوند و تصاویر مختلفی از ابراز خشونت و درگیری معترضان با نیروهای پلیس فرانسه در شهرهای اقصی نقاط فرانسه به ثبت رسد و بازتابهای جهانی گستردهای نیز پیدا کند. بااینهمه در بحبوحه آشوبهای جاری در فرانسه، توجه به دو نکته، مهم و اساسی به نظر میرسد.
اولاً، در جریان اعتراضات جاری در فرانسه شاهد آن بودهایم که مقامهای ارشد این کشور نیز به جان یکدیگر افتادهاند. بهطور خاص، امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه در موضعگیری گفته است که خشونت پلیس فرانسه غیرقابلقبول بوده است. در نقطه مقابل، اتحادیه پلیس فرانسه نیز با حمله به رئیسجمهور این کشور تأکید کرده که وی در جایگاه قانونی نیست که بخواهد علیه پلیس موضعگیریهایی ازایندست داشته باشد. «مارین لوپن» اصلیترین رقیب امانوئل مکرون از جریان راست سیاسی این کشور در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری اخیر فرانسه نیز در موضعگیری تأکید کرده که «انگار مکرون فراموش کرده که در فرانسه تفکیک قوا حاکم است و وی تا قبل از اعلام نظر رسمی مقامهای قضایی، حق اظهارنظر در مورد تحولات جاری در این کشور و نوعِ برخورد پلیس با نوجوان کشتهشده فرانسوی را ندارد». البته که برخی نیز بر این باورند که سیاستهای ناکارآمد دولت مکرون در سالهای اخیر سبب شده تا پلیس فرانسه در موارد مختلفی مجبور به انجام اقدامات قهرآمیز و شدید علیه معترضان فرانسوی شود و درست به همین دلیل عمده انتقادها باید معطوف به مکرون و دولتش باشد. در این راستا، چهرههای سرشناس فرانسوی دیگر نیز هرکدام دیدگاههای متضادی را در مورد تحولات جاری این کشور ابراز میکنند و اینطور به نظر میرسد که قطبی گرایی سیاسی و اجتماعی که در دوران حضور مکرون در قدرت، در فرانسه تشدید شده، اکنون به نقطهای حاد رسیده است.
دوم اینکه باید توجه داشته باشیم که اعتراضات و خشونتهای جاری در فرانسه، لزوماً با محوریت قتل یک نوجوان اتفاق نیفتاه اند. بلکه این رویداد صرفاً یک جرقه بوده تا روند اعتراضات و اعتصاباتی که پیشتر نیز علیه دولت مکرون در مواردی نظیر جنبش جلیقه زردها و یا اعتراض مردم فرانسوی به لایحه بازنشستگی دولت مکرون وجود داشت، شکلی تازه پیدا کند و بار دیگر به نقطه انفجار برسد. ریشه تمامی این اعتراضات نیز از چشمِ معترضان فرانسوی این است که آنها معتقدند دولت مکرون، یک دولتِ بهشدت طبقاتی است که هیچ توجهی به منافع عموم مردم فرانسه ندارد و صرفاً به دنبال جلب نظر و تقویت پایگاه اصلی رأیدهندگان خود که همان طبقات ثروتمند هستند، هست. از این منظر، اینکه رویداد قتل نوجوان 17 ساله فرانسوی را بهصورت تنها، عامل اصلی اعتراضات و آشوبهای جاری در فرانسه بدانیم، چندان واقعبینان نیست.